خود مردمنگاری متحرک به عنوان روشی برای فهم تجربه های زیسته از جابهجایی های شهری
صفحه 1-11
محمد نظرپور
چکیده اهداف: با ظهور «چرخش جابهجایی» و بهتبع آن شکلگیری «پارادایم جدید جابهجایی»، جریانها و شیوههای متنوع جابهجایی بهمثابه کنشهای بر سازنده تجارب زیسته متفاوت فردی و جمعی در نظر گرفته میشود که تجربه جدیدی از مفاهیم بیانشده را از خلال تجارب متحرک ممکن میکند. بااینکه دو دهه از ظهور این پارادایم جدید و این مسئله معرفتشناسانه در حوزه علوم اجتماعی میگذرد هنوز روششناسی جامع و متناسب برای درک و فهم این تجارب زیسته متحرک ارائه نشده است. مقاله حاضر به دنبال بسط روششناسی موجود برای فهم و درک این تجارب زیسته متحرک است؛ روشهایی که بتوانند به معانی نهفته در این تجارب متحرک دست پیدا کنند.
روش: این مقاله پس از بررسی این خلأ روش شناسانه، «خود مردمنگاری متحرک» را بهمثابه روشی نو برای فهم این تجارب زیسته در حین حرکت تبیین و پیشنهاد میکند.
یافته: روش خودمردم نگاری متحرک به محققهای حوزه مطالعات شهری امکان فهم معناهای زیسته در کنشهای جابهجایی در محیطهای زندگی روزمره را از خلال تجربه زیسته خود و دیگران در چارچوب پارادایم جدید جابهجایی فراهم میکند.
نتیجه گیری: خود مردم نگاری که روشی نوظهور در مردمنگاری است و هدف آن فهم تجربه زندگی روزمره از خلال تجربه زیسته محقق است می تواند در ترکیب با روش های متحرک به روشی کارآمد در حوزه فهم تجربه های زیسته در جابه جایی های شهری در رشته های مطالعات شهری تبدیل شود.
تبیین جایگاه رویدادهای آیینی ایرانی _ اسلامی در هویت فضاهای شهری
صفحه 12-32
اصغر مولایی
چکیده رویدادها و آیینهای ایرانی_اسلامی نقش مهمی در هویت شهر و فضاهای شهری برخوردارند. آیینهایی همچون نوروزنامه خوانی و بازیهای ملی و محلی، آیینهای ماه رمضان، جشنها و اعیاد شیعی، سوگواریهای محرم و صفر از جمله آیینهای هویتبخش به فضاهای شهری ایرانی_اسلامی محسوب میشوند. فضاهای عمومی شهری بویژه گرههایی همچون میدانها، میدانچهها و جلوخان مساجد با فراهم آوردن امکان اجتماع و برگزاری رویدادهای آیینی، این هنرها را با خود عجین مینمودند. این نوع ارتباط مستحکم بین مردم، بهعنوان مجریان و مخاطبان رویدادهای آیینی و فضاهای عمومی شهری تقویت بنمایههای اجتماعی و هویتی جامعه را بدنبال داشته است. در دوره گذشته فضاهای شهری با ارائه زمینه و بستری پیادهمدار، داشتن محلهای نشتن و تماشا برای مردمان، سکویی برای مجریان تعزیه و دیگر رویدادهای، شاهنشین و مکانهایی برای نشستن بزرگان شهر و محیطی ایمن و امن، ارتباط مذکور را ایجاد کرده و میزبان رویدادهای آیینی بودهاند. امری که در دوره معاصر دچار تزلزل شده و فضاهای شهری نه تنها میزبان مناسبی برای رویدادهای آیینی نیستند، بلکه با اولویت دادن به سواره، ترکیب نامطلوب کالبد، فعالیتها، کاربریها و ... در جهت عکس این امر، حرکت مینماید. این موضوع میتواند بدلایلی از قبیل کمتوجهی به جایگاه انسان و ساحت وی، نگاههای تکبعدی به فضاهای شهری بویژه نگاه صرف مهندسی، اولویت دادن به سواره و ملزومات آن باشد. در این راستا، پرسش اصلی عبارت است از اینکه ویژگیها و روابط مابین فضاها و هنرهای آیینی و دلایل تضعیف این روابط کدامند؟ بنابراین این مقاله با هدف تبیین ابعاد فضاهای شهری به عنوان محملی برای هنرهای آیینی هویتمند با رویکرد کیفی و روش تحقیق توصیفی_تحلیلی، مطالعه نمونههای موردی و مطالعه اسنادی و کتابخانهای سعی در انجام این تحقیق دارد. نتایج این پژوهش نشان میدهد طراحی فضاهای شهری در گذشته در راستای هویتمندی و به عنوان بستری برای تجلی رویدادهای آیینی بویژه هنرهای آیینی در نظر گرفته میشد. از این رو بازنگری و احداث فضاهای شهری هویتمند برای پیوند با مفاهیم و مضامین فرهنگی و اجتماعی از سازگاری و زمینهسازی امری ضروری است و فضاهای شهری به عنوان کانونی برای تقویت معنا، آرامشبخشی به شهر و تجلی هنرهای ایرانی_ شیعی برای زیست هویتمند محلی و ملی در نظر گرفته شود.
بازآموزی الگوهای طراحی از آموزه های ادبیات دش شهری قرن هجده، نوزده و بیست
صفحه 33-47
حامد بهکام؛ خسرو افضلیان؛ بهرام وزیری فراهانی؛ محسن طبسی
چکیده اهداف: وقایع و پیامدهای تکنولوژیک دهههای اخیر در زیست-جهان انسانی و ایجاد فضای پیشرفتهی سایبرنتیک و تطبیق آنها با آثار ادبی فاخر آیندهپژوهی، موفقیت آنان در پیشگوییهای صحیح را خاطرنشان میکند. پارادایمهای الگو ساز با ظهور اولیه در آثار ادبی امکان بازآموزی برای مسئلههای طراحی و برنامهریزی در نیل به آرمانشهر و دوری از دُششهر را فراهم میکنند.
روشها: مقالهی حاضر، به روش استقرایی با سیر از مصداق به معنی و با رویکرد پساانتقادی، اطلاعات جزء را از بین آثار ادبی شاخص، که جهتدهندهی اندیشهی جامعه هستند، به عنوان چارچوب نظری، استخراج و با ذکر مسئلهها و راهحلهای تجربهشده، آنها را بهعنوان الگو در اختیار طراحان میگذارد.
یافتهها: مطابق ادبیات دُششهری، پیشرفتهای صنعتی و ظهور جامعهی مبتنی بر اطلاعات دیجیتال و بهدنبال آن هوش مصنوعی، آیندهای نامعلوم برای ماهیت وجودی انسان در قرن بیستویک رقم میزند. در حال حاضر نیز یکی از مهمترین نگرانیهای علوم طراحی، انفصال نقش انسان از تجارب دیروزی است که موجب ازخودبیگانگی و حذف انسان دارای ماهیت سنتی شده است.
نتیجهگیری: بررسیهای تطبیقی موجود نشان میدهد که نهایت آمال دوستداران فناوری در نیل به آرمانشهر مطلوب نهتنها موفقیتآمیز نبوده بلکه با حذف تمایلات انسانگرایانه که مولفههایی وجودی و اصیل دارد، دششهری را تشکیل داده که انسانها در آن، منزوی و تحت سلطهی نئوکاپیتالیست و نئوامپریالیست هستند.
میزان تأثیرپذیری حس تعلق در محله های قدیمی با تآکید بر ابعاد کالبدی و اجتماعی شهر دزفول مطالعه موردی : محله قلعه، محله رودبند
صفحه 48-59
لیدا حرمتی؛ بهناز بابایی مراد
چکیده بافت های سنتی، برخلاف اغلب بافت های امروزی به دلیل نحوه طراحی، ساختار اجتماعی و سایر عوامل، بسیاری از نیازهای اجتماعی و روانی ساکنین خود را تأمین می کردند و پاسخگویی بهتری نسبت به بافت های امروزی داشتند. از طرفی محیط و فعالیت های اجتماعی تأثیر مهمی درشکل گیری مفاهیم اجتماعی و از جمله حس تعلق ساکنین دارند؛حس تعلق علاوه بر اینکه موجب احساس راحتی از یک محیط می شود می تواند در مکان زندگی فرد به وجود آمده و با گذر زمان عمق و گسترش یابد بنابراین هدف از این پژوهش مطالعه میزان تأثیر پذیری حس تعلق درمحله های قدیمی با تأکید بر ابعاد کالبدی واجتماعی(مطالعه موردی: محله قلعه، محله رودبند) میباشد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی و از لحاظ ماهیت بنیادی و از نوع کاربردی است، در ابتدا نظرات مدیران و کارشناسان در رابطه با میزان تأثیر پذیری حس تعلق به صورت مصاحبهای انجام شده و سپس به شیوهی کدگذاری دادهها با استفاده از نرم افزار QDA عوامل تأثیر پذیری حس تعلق درمحله های قدیمی شناسایی و سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی و با استفاده از نرم افزار PLS به بررسی یکسان بودن تأثیر حس تعلق پذیری پرداخت و آن را به صراحت رد کرد و چنین نتیجه گرفت که تأثیرعوامل مطرح شده (عوامل طبیعی، عوامل کالبدی، ساماندهی فضایی، ساماندهی فعالیتی، عوامل فردی، عوامل ذهنی، عوامل اجتماعی) برمیزان حس تعلق پذیری در این دو ناحیه متفاوت میباشد.
ﺎﺛﻴﺮ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﻫﺎی ﻫﻮﻳﺘﻲ ﻓﻨﮓ ﺷﻮﻳﻲ ﺑﺮ ﻣﻌﻤﺎری و ﺷﻬﺮﺳﺎزی
صفحه 60-74
سیامک پناهی؛ ارسلان کریمی خیاوی؛ فاطمه اکبرزاده
چکیده اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻓﻨﮓ ﺷﻮﻳﻲ")Feng Shui( و ﺗﺄﺛﻴﺮ آن ﺑﺮ ﻣﻌﻤﺎری و ﺷﻬﺮﺳﺎزی)ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰی و ﻃﺮاﺣﻲ ﺷﻬﺮی( ﻣﻲ ﭘﺮدازد. ﻓﻨﮓ ﺷﻮﻳﻲ داﻧﺶ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﻲ ﭼﻴﻨﻴﺎن ﻛﻪ ﻫﺪف آن اﻳﺠﺎد ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ ﺑﻴﻦ اﻧﺴﺎن، ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ و ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن)ﺷﻬﺮ و ﻛﺎﻟﺒﺪ آن( ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺴﻴﺎری از ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ در ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺑﺮای درک ﻋﻤﻴﻖ راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ اﻧﺴﺎن و ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ وی ﺗﻼش ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ و در ﺳﺎل ﻫﺎی اﺧﻴﺮ ﺑﺴﻴﺎری از ﻣﻌﻤﺎران و ﺷﻬﺮﺳﺎزان در اﻳﻦ ﺗﻼش ﺑﻮده اﻧﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺗﺌﻮری ﭼﻨﺪ ﻫﺰار ﺳﺎﻟﻪ را ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎری از ﻛﺸﻮرﻫﺎی آﺳﻴﺎی ﺷﺮﻗﻲ ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﻨﻴﺎد ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﻧﺪ را ﺑﺎ ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی ﻋﻠﻤﻲ اﻣﺮوزی ﻃﺮاﺣﻲ ﺗﻠﻔﻴﻖ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. روش ﻛﺎر در اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺼﻮرت ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ از ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻛﻴﻔﻲ و ﻛﻤﻲ اﺳﺖ. اﺑﺘﺪا ﺑﻪ روش ﻛﻤﻲ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد در ﻣﻮرد ﻓﻨﮓ ﺷﻮﻳﻲ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار ﺧﻮاﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﺳﭙﺲ ﺑﺎ روش ﻛﻴﻔﻲ در ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎی اراﺋﻪ ﺷﺪه ﺑﻪ ﺗﺤﻠﻴﻞ اﻃﻼﻋﺖ ﻓﻮق ﭘﺮداﺧﺘﻪ و ﻓﻨﮓ ﺷﻮﻳﻲ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ و ﺿﻤﻦ ﺑﺎزﺷﻨﺎﺧﺖ روﻳﻜﺮدﻫﺎی ﻧﻈﺮی ﻓﻨﮓ ﺷﻮﻳﻲ و ﺑﻪ ﺧﺼﻮص ﻣﻜﺘﺐ ﻓﺮم ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳﻴﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﭘﻴﭽﻴﺪه و ﺑﻐﺮﻧﺞ ﺑﻮدن اﺻﻮل و روﺷﻬﺎی اﻳﻦ ﺗﺌﻮری آﻣﻮزه ﻫﺎی ﺗﺌﻮری ﻓﻨﮓ ﺷﻮﻳﻲ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮ اﻟﮕﻮی ﻣﻌﻤﺎری و ﺷﻬﺮﺳﺎزی ﻣﻮﺛﺮ ﺑﻮده و ﺗﻮﻟﻴﺪ روﻳﻜﺮد ﺟﺪﻳﺪی را ﺳﺒﺐ ﺷﻮد
مناسب سازی معابر شهری با نیاز جامعه معلولین ( مطالعه موردی: شهر تهران)
صفحه 75-91
لیدا حرمتی؛ مهدی نورمحمدی
چکیده معلولان مانند سایر افراد حق دارند که به راحتی در فضاهای شهری به ویژه معابر و پیاده رو ها تردد کنند و در این رابطه با مشکل و مانعی مواجه نباشند. رعایت نکردن قوانین مناسبسازی و رفع موانع معماری در سطح شهر مشکلات عدیدهای برای افراد معلول، جانباز، افراد کم توان، سالمندان و ... ایجادکرده است. هدف پژوهش حاضر ایجاد معابر شهری منطبق با نیازهای معلولین میباشد. جامعه آماری پژوهش مسئولین ذیربط در شهرداری و سازمان بهزیستی مناطق 2 و 10 شهر تهران و همچنین معلولین ساکن و در حال تردد در سطح مناطق مذکور میباشد که از روشهای نمونههای در دسترس یا نمونههای اتفاقی استفاده شده است برای محاسبه حجم نمونهی معلولین و جانبازان از روش کوکران استفاده شده است. و به طور تصادفی 384 نفر از معلولین و 164 نفر از مسئولین مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور گردآوری دادههای پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و تجزیه و تحلیل دادهها، با نرمافزار spss انجام شد. یافتههای پژوهش نشان داد که در منطقه 2 و 10 تهران مناسب سازی مطابق با استاندارد صورت جزئی صورت گرفته است و در صورت اجرای ضوابط متناسب با نیاز جامعه معلولین تردد سایر افراد جامعه نیز بهبود می یابد. در شرایط کنونی کم بودن سهم جامعه معلول از کل جامعه در سرشماریها؛ نبود کفایت منابع مالی شهرداریها و نبود درک ضرورت اجرای ضوابط و مقررات متناسب با نیاز جامعه معلولین از سوی مسئولین ذیربط از اهم دلایل عدم انطباق معابر متناسب با نیاز معلولین میباشد.
تعیین ارزش روستاشهری محله کن شهر تهران از طریق مقایسه تطبیقی با نمونه های جهانی
صفحه 92-117
سید امیر افسر؛ غزال کرامتی
چکیده تهران پایتخت و بزرگترین شهر ایران با وسعتی حدود 614 کیلومتر مربع در شمال کشور و جنوب دامنه البرز در 112 کیلومتری جنوب دریای خزر واقع شده و در آغاز ( پیش از چهارصد سال پیش ) روستایی نسبتأ بزرگ بوده است. از روستاهای معروف آن زمان روستای کن که واقع در شمال غربی شهر تهران کنونی می باشد می توان نام برد؛ قدمت کن حداقل به 1200 تا 1400 سال قبل باز می گردد و یکی از بزرگترین رودخانههای قدیم ولایت ری که از کوه های امامزاده داود سرچشمه داشته و تا دریاچه قم میرود، از کنار بافت روستایی کن می گذرد و باغ های کن را آبیاری می کند و شاهد همین مدعاست. در چند دهه اخیر موج رشد و توسعه سریع شهر نشینی به این محدوده نیز سرایت کرده و کن در داخل کلان شهر تهران قرار گرفته است.گرایش برنامه های ساخت و ساز به گونه ای است که سمت و سوی تخریب روستا و باغات و پهنه های سبز و باز آن را دارند. به دنبال همین مسأله، تحقیق حاضر به دنبال یک تغییر رویکرد از رشد کمی به رشد کیفی است و پرسش اصلی این است که با توجه به اهمیت موضوع چگونگی حفظ منابع سبز طبیعی موجود، از طریق احیاء محله سبز، آیا می توان محله کن شهر تهران را به عنوان روستاشهر معرفی کرد؟ و از این طریق، به جای درآمد زایی از طریق تخریب باغات و ساخت و ساز، از این آخرین مجموعه باغات به هم پیوسته کلانشهر تهران، حفاظت کرد.