شناسایی مولفه های معماری موثر در برندسازی شهری (مطالعه موردی:شهر یزد)
صفحه 1-21
رعنا عباسی؛ آزاده شاهچراغی؛ فرح حبیب
چکیده هدف: شهرها در حال تبدیل شدن به قهرمان بین مناطق جغرافیایی هستند. رقابت بین شهرها برای تثبیت اعتبار به عنوان بهترین انتخاب برای بازدیدکنندگان، سرمایه گذاران، کسب و کار در شهر، در حال تشدید است. بعضی شهرها ویژگیهای منحصر به فردی دارند که سبب میشود تصویری مشخص از آنها در ذهن شکل بگیرد. این نوشتار با شناسایی اصلی ترین مولفههای معماری تاثیرگذار در برندسازی شهری شهر یزد و پس از آن مقایسه میزان تاثیرگذاری این مولفهها باهم و اولویتبندی آنها به ترتیب اهمیت نگاشته شده است.
روش: پژوهش با پرسشنامه ای که برای دو گروه، 1) گروهی 35 نفره از جامعه متخصصین 2) گروهی 110 نفره از افراد عادی تهیه شد، انجام شده است. در انتخاب نمونه گروه 1 از روش نمونه گیری گلوله برفی و برای انتخاب نمونه در گروه 2 از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده است.
یافته ها: این تحقیق کاربردی و براساس ماهیت داده از نوع کیفی است. بررسی تمامی مولفهها در دو جامعه آماری طبق آزمون spss انجام شد و تمامی مولفهها بر برندسازی شهر یزد تاثیر قابل توجهی داشتند. میزان تاثیرگذاری مولفهها بر برندسازی شهر یزد در دو جامعه آماری میان متخصصین معمار و شهرساز و بین افراد عادی از لحاظ الویت بندی تفاوت داشت.
نتیجه گیری: در بین افراد عادی بافت معماری بیشترین تاثیر را بر برندسازی شهر یزد داشته و درمیان افراد متخصص نماد و نشانه ها مانند عناصری مثل بادگیر، ساباط و .... بیشترین تاثیر را در برندسازی شهر یزد داشته است.
بازشناسی ابعاد و جایگاه ژرفساخت و روساخت در مطالعات الگوی فرم شهر
صفحه 22-40
اصغر مولائی؛ مریم محمدزاده
چکیده بیان مسئله: شهر به مثابه متن و طراحی شهری به مثابه زبان ایجاد متن، ابعاد سازندهی شهر را به دو سطح روساخت و ژرف ساخت دسته بندی می نمایند. روساخت شهر حاصل ژرفساختهایی ذهنی و درونی است. روساخت بدونتوجه به ژرف ساخت فاقد معنااست.
هدف: پژوهش حاضر با هدف استخراج مولفه های اثرگذار بر زبان الگوی شهر و در پی یافتن این است که مؤلفه های ژرف ساختی زبان الگوی طراحی شهری کداماند؟
روش: پژوهش به روش توصیفیتحلیلی و مطالعات کتابخانهای انجام گرفتهاست.
یافتهها: الگوهای روساختی شناساییشدهی پژوهش عبارتند از الگوی تودهوفضا، الگوی کاربریوعملکرد و الگوی دید و منظر. همچنین ابعاد شناسایی شده از ژرف ساختها، در این پژوهش، شامل فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و زیست محیطی می باشند. هر یک از این ابعاد مورد مطالعه قرارگرفت و متغیرهای مستقل هر بُعد که بر الگوهای روساختی تأثیر میگذارند، شناسایی گردید. درمجموع تعداد 24 متغیر مستقل از ژرف ساختهای شهری کشف شد که به طور مستقیم بر روساختهای شهر تأثیرگذارند. تعداد 45 متغیر وابسته از مجموعه ی روساختهایی که به طور مستقیم و قطعی از ژرف ساختها تأثیر میپذیرند یافت گردید.
نتیجهگیری: مهمترین بُعد شکلدهنده به سکونتگاه بُعد فرهنگی است و پس از آن بُعد زیست محیطی بیشترین تأثیر را بر روساخت میگذارند. همچنین برخی الگوهای روساختی، از چند بُعد ژرف ساختی تأثیر میپذیرند. متغیرهای مستقل یافت شده در این پژوهش به عنوان مؤلفه های اثرگذار بر زبان الگوی طراحی شهری، در قالب نموداری ارائه گردید. نقطه ی اثر هریک از آنها به عنوان متغیرهای وابسته، در همان نمودار، شناسایی و معرفی شدند. به عنوان راهبرد توصیه میگردد مؤلفه های یافت شده در این پژوهش به عنوان راهنمای انجام مراحل از مطالعات شناخت تا ارائه ی طرح، مورد توجه ویژه به عنوان چارچوب شکل دهنده به طرح نهایی قرار گیرند.
دستور زبان معماری خانه های ارزشمند تهران در دوران قاجار با رویکرد معاصرسازی بافت های تاریخی شهر
صفحه 41-57
محسن دانشمندی؛ سعید تیزقلم زنوزی؛ شروین میرشاهزاده
چکیده بیان مسئله: سوال اصلی که باعث شروع این مطالعه شد، به دو چیز برمیگردد: 1) آیا مدرسان و دانشجویان در برابر عدم قطعیت باید انتظارات خود را به طور معقولی پایین بیاورند؟ 2) اگر نه، آیا آنها میتوانند یک برنامه پشتیبانی برای خود ایجاد کنند که گزینه مناسبی را برای آنها فراهم کند
اهداف: به گونهای که هدف یادگیری مطابق با اهداف برنامه درسی تضمین شود؟ این مقاله یک سفر آموزشی جمعی را شروع کرد که در ابتدا با شکوههای جدی مواجه بود، اما در نهایت بازخورد مثبتی از دانشجویان دریافت کرد. شیوع ویروس کووید 19 در سطح جهان، مدرسی که از خارج از کشور کارگاه را هدایت می کرد و آموزش همیشگی رو در رو در کارگاه طراحی شهری، باعث نگرانیهای اولیه شد.
روشها: برای رفع این مشکلات، مدرسان بخش اول کارگاه را به آشنایی نظری با پنج اپیزود کشف شهری اختصاص دادند. آشنایی با تئوری، در حالی که در کارگاههای عملی کمتر استفاده میشود، تردیدهای اولیه دانشجویان را برطرف کرد. افزایش اعتماد به نفس دانشجویان، روحیه آنها را برای اضافه کردن ساعات بیشتر به تولید تفاسیر خود، بهبود بخشید و راه آنها را به سمت تعریف مشکل، سنتز و طراحی باز کرد.
نتیجه گیری: این روش در جستجوی کسب تلاشهای پدیدار شناختی و هستی شناختیای در آموزش کارگاه طراحی شهری است که به طور یکپارچهتر؛ با وارد کردن تئوری به طراحی، از روشهای همگرا استفاده میکند.
رویکرد حق به سلامت شهر؛ انگاره ای در تحلیل سطح نابرابری فضایی و تحقق پذیری عدالت شهری مطالعه موردی: مناطق پنج گانه شهر ارومیه
صفحه 58-77
علی صمدی؛ رضا احمدیان؛ علیرضا بندرآباد
چکیده مسئله: عدالت در سلامت شهری به معنای نبود تفاوتهای سیستماتیک در یک یا چند جنبه از وضعیت سلامت شهروندان یا گروه های جمعیتی از نظر اجتماعی، اقتصادی و محیط فیزیکی است. توزیع عادلانه امکانات و تسهیلات بهداشتی درمانی یکی از اصلیترین پیشنیازهای افزایش سطح بهرهمندی جامعه از شاخص سلامت عمومی میباشد که بایستی در سکونتگاههای شهری مورد توجه برنامه ریزان و مدیران شهری قرار گیرد. در مطالعه حاضر نیز شهر ارومیه به عنوان محور مطالعاتی در باب سطح تحقق رویکرد حق به سلامت شهر و نحوه توزیع خدمات و عملکردهای بهداشتی- درمانی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
اهداف: پژوهش حاضر از نظر هدف، در دسته پژوهشهای نیمه بنیادی، نیمه کاربردی قرار گرفته که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
روشها: شیوه های گردآوری اطلاعات مبتنی بر روشهای آماری (آزمونهای سوارا، کولموگروف،اسمیرنوف، ضریب همبستگی و کوکوسو)؛ اسنادی، کتابخانه ای، مشاهده و وارسی میدانی میباشد.
یافته ها: براساس نتایج، شهر ارومیه از منظر نوع توزیع عملکردها و خدمات بهداشتی- درمانی متناسب با رویکرد حق به شهر، در برنامه ریزی و تخصیص فضایی به صورت عادلانه عمل نکرده است.
نتیجه گیری: مناطق 4 در بافت مرکزی و قطب تجاری شهر و 2 در بخش کمربندی شهر ارومیه، به ترتیب مطلوبترین و نامطلوبترین شرایط و وضعیت محیطی را در امر برخورداری از سیاست های حق به سلامت شهر به خود اختصاص داده است. در پایان بر اساس یافته های حاصل و شناسایی نقاط قوت و ضعف محدوده مطالعاتی در حیطه توسعه شهری به ارائه برخی از پیشنهادات و اقدامات هدفمند و پایدار حول بهبود شرایط محیطی اقدام گردیده است.
تبیین اثربخشی عوامل کالبدی فضای باز مجتمعهای مسکونی بر سلامت روان سالمندان شهر اصفهان
صفحه 78-96
زهرا لاهوتی؛ سیده مرضیه طبائیان؛ سمر حقیقی بروجنی
چکیده مسئله: انسان در یک رابطه دو سویه با محیط اطرافش، از یکسو بر محیط تأثیر گذاشته و از سوی دیگر از آن تأثیر میپذیرد. کیفیت محیط کالبدی بر سلامت روان افراد تأثیر گزارده و موجب کاهش یا افزایش میزان افسردگی و استرس یا سرزندگی و نشاط و ... افراد میشود.
هدف: پژوهش حاضر بر آن است تا اثربخشی عوامل کالبدی فضای باز مجتمعهای مسکونی بر سلامت روان سالمندان تبیین و ارزیابی گردد.
روش: پژوهش حاضر به روش کمی انجام گرفته و بر اساس هدف از دسته مطالعات توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی است.
نتایج: یافتهها حاکی از آن است که بین مولفههای کالبدی: مطلوبیت مکان، تناسب با تواناییهای شناختی- ادراکی، نفوذپذیری و هندسه و مکانیابی با سلامت روان سالمندان رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد و کلیه مولفههای شناسایی شده در این پژوهش بر نشاط، سرزندگی و سلامت روان سالمندان موثر هستند گرچه میزان تأثیر در بین مجتمعهای مختلف تحت بررسی متفاوت میباشد.
شناسایی پیشرانهای اثرگذار بر آینده فضای سبز شهر تهران
صفحه 97-115
کیانوش سوزنچی؛ جمشید مولودی؛ مهدیه السادات هژبر؛ نیلوفر دهقان شعار
چکیده اهداف: تغییر شیوه زندگی، ظهور مسایل جدید در عرصه های متنوع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، بروز و تشدید مسایل کالبدی و محیطزیستی در شهرها، مدیریت شهری را وادار می کند تا واکنش هایی مؤثر و فعال نشان دهند. تحولات گسترده در کلان شهر تهران، منجر به توجه بیشتر به زیر ساختهای سبز شهری و فضاهای سبز شهری شده و برنامه ریزی برای مدیریت توسعه و حفاظت عرصه های سبز شهری را در دستور کار خود قرار داده. لذا سیاست توسعه این عرصه یا کاربری در آینده در کانون توجه قرار گرفته است. از این رو این پژوهش با هدف شناسایی پیشرانهای اثرگذار بر آینده فضای سبز شهر تهران با بهره گیری از پایه فکری آینده پژوهی و آینده نگاری سعی دارد گامی موثر در این مسیر بردارد.
روش ها: مطالعه پیش رو با ماهیت تحلیلی و اکتشافی و بهرهگیری از روش پویش محیطی بر اساس مدل STEEP، مطالعه اسنادی، برگزاری جلسات هماندیشی و توزیع پرسشنامه بین کارشناسان و نخبگان انجام شده است.
یافته ها: در این پژوهش 32 پیشران اثرگذار بر آینده فضای سبز شهر تهران در 6 رسته شامل 3 پیشران در حوزه فناوری، 6 پیشران در حوزه جمعیتی و اجتماعی، 8 پیشران در حوزه زیستمحیطی، 6 پیشران در حوزه اقتصادی، 4 پیشران در حوزه سیاسی- نهادی و 5 پیشران در حوزه کالبدی و شهرسازی شناسایی گردید.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر اساس اهمیت و تعداد پیشرانها نشان داد؛ به ترتیب محورهای محیطزیست، اقتصادی و اجتماعی نقش اثرگذارتری را در آینده فضای سبز شهر تهران دارند.
کاربرد روش های یادگیری ماشینی در حوزه طراحی محیط مصنوع
صفحه 116-128
کیا تدین؛ محمدجواد مهدوی نژاد؛ آزاده شاهچراغی
چکیده اهداف: امروزه استفاده از هوش مصنوعی رشد چشمگیری داشته، و به عنوان یک حوزه نوین در حال پیشرفت است. هدف اصلی این پژوهش، شناخت ظرفیت های هوش مصنوعی در پیشبرد فرآیند طراحی و اجرا در محیط مصنوع است. هدف کاربردی پژوهش، توسعه و کاربردی سازی مهمترین دستاوردهای یادگیری ماشینی و در حوزه طراحی است.
روشها: روش تحقیق اصلی پژوهش «فراتحلیل» در پارادایم «آزادپژوهی» با رویکرد انتقادی و طراحی مبنا است که با استفاده از تکنیک های پهنانگر، حوزه کلی دانشی این حوزه را بررسی می کند. سپس به منظور تثبیت اشراف به ادبیات موضوع، از طریق جستوجو در سه پایگاه های معتبر دانشی این حوزه، نسبت به جمع آوری مقالات مرتبط به یادگیری ماشین در حوزه های روش های یادگیری بدون نظارت، یادگیری نیمه نظارتی و یادگیری تقویتی اقدام شده؛ مهمترین ظرفیت ها و کاستی ها، و نقاط قوت و ضعف مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
یافته ها: یافته های کمی حاصل از داده های ترکیب شده بیانگر آن است که یادگیری ماشینی تحت نظارت و یادگیری عمیق هدایت شده، می تواند بهترین گزینه برای توصیه در آینده طراحی باشد. در حالی که فرآیند یادگیری در یادگیری عمیق تدریجی و کندتر است، یادگیری ماشینی تحت نظارت در مرحله آزمون و تست سریع تر عمل میکند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش تاکید دارد که یادگیری ماشینی تحت نظارت، بهترین گزینه برای پیش بینی پاسخ ها در فرآیند طراحی است اما در صورتی که علاوه بر پیش بینی، موضوع خلاقیت در طراحی مورد نظر باشد، یادگیری عمیق کارآمدتر است.