تحلیل اثر کیفیت بصری کالبد فضای آموزشی بر ارتقای خودکارآمدی کودکان 4 تا 6 سال (مورد مطالعه: پیشدبستانیهای اصفهان)
صفحه 1-26
منصوره گرامی مقدم؛ منصور یگانه؛ سیده مرضیه طبائیان
چکیده مسئله: کیفیت بصری از عوامل تأثیرگذار کالبد فضاهای آموزشی بر خودکارآمدی کودکان است. کمبود کیفیت بصری در کالبد فضاهای آموزشی پیشدبستانی کاهش انگیزش و اثربخشی توانایی در کودکان را به همراه خواهد داشت.
هدف: شناخت ابعاد کیفیت بصری، قابلیت دید و میزان دید است که نقش بسزایی در شکلگیری رفتار کودکان دارند.
روش: درصورتیکه کیفیت بصری فضا بر اساس خودکارآمدی در شکلگیری فضاهای آموزشی کودکان 4 تا 6 سال لحاظ شود تبعات مثبتی ازجمله فعالیتهای انگیزشی، اشتیاق و شایستگی در پی خواهد داشت و شکلگیری فضاهای آموزشی فاقد کیفیات بصری تبعات منفی را در رفتار کودکان ازجمله عدم حس لیاقت، علاقه و کاهش رضایتمندی و امنیت فضایی بر جای خواهد گذاشت. پژوهشگران دیگر خودکارآمدی کودکان را از دیدگاه روانشناسی مورد بررسی قرار دادهاند و از دیدگاه تحلیل کیفیت بصری فضاهای آموزشی تاکنون بررسی انجام نشده است.
نتایج: در پژوهش حاضر تلاش شده کیفیت بصری کالبد فضای آموزشی کودکان را بر خودکارآمدی در کودکان 4 تا 6 سال مورد بررسی قرار دهد و دادهها جهت کارایی کیفیت بصری فضاهای آموزشی با تکنیک تحلیل محتوا و با استفاده از نرمافزار Depthmap و Maxqda2020 در 5 نمونه از پیشدبستانیهای اصفهان (فولادشهر) سنجیده شده است.
پدیدارشناسی تولید فضای شهری در تجربه زیسته شهروندان تهران از فضاهای عمومی فرهنگی
صفحه 27-43
پیمان حسینی گوهری؛ علی اکبری؛ رضا افهمی
چکیده اهداف: در تهران که شهری زاده دوران مدرن و همواره مهاجرپذیر است، برقراری رابطه معنادار میان فضای شهری/کالبدهای معماری با شهروندان، یکی از مهمترین چالشهای طراحی و برنامهریزی بوده است. بافت جمعیتی و کالبدها با سرعت زیاد دچار تحولات چشمگیر میشوند و شهروندان نقاط اتکای کمتری مییابند تا خود و خاطراتشان را با آنها بازیابند.
روشها: پارادایم تحقیق تفسیری و رویکرد تحقیق، کمی است. منطق استدلال مبتنی بر استدلال استنتاجی است. آنالیز دادهها از طریق طرح تحقیق توصیفی-تحلیلی و آزمون میانگین دادهها، تعیین ضریب همبستگی مؤلفهها و نهایتاً تحلیل عاملی اکتشافی انجام شده است.
یافته ها: در بعد کنش فضایی، «فیزیک و ساختار فضا» و «ساختار نشانهها» بیشترین امتیاز را کسب کردهاند. پاسخدهندگان قادر به درک ساختار فضا و رابطه اجزا و فهم زبانی هستند که معانی را منتقل میکند. در بعد بازنمایی فضا، «ایدئولوژی و پیشداشتههای ذهنی» بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. پاسخدهندگان ذهنیتهای خود را در تطبیق با تجربههای جدید در قضاوت ارزشهای کیفی فضا، دخالت دادهاند و نسبتی از آن را انتظار دارند. در بعد فضای بازنمایی، «ادراک اجتماعی» بالاترین میانگین را داشته است و این میرساند که افراد به پاسخگویی فضا به نیازهای روانی آنها از امر اجتماعی و تجربه فضا در کنار سایر شهروندان اهمیت دادهاند.
نتیجهگیری: ابعاد پدیدارشناختی فضا در روند تولید فضای عمومی شهری در قلمروی کاربریهای فرهنگی، به نحوی قابلاحصا و ارزیابی است که در تجربه زیسته افراد از فضا ملموس است. این امر میتواند به طرز معناداری برنامهریزی فضاهای شهری و طراحی کالبدهای معماری را تحت تأثیر قرار دهد.
شکلگیری و گسترش مفهومی از پرفورمنس در مطالعات شهری با تمرکز بر «یلهگردی» گی دبور
صفحه 44-59
شهاب پازوکی؛ علی تقوی
چکیده طرح مسئله: بررسی و تحلیل چگونگی شکلگیری و بسط مفهومی از «پرفورمنس» در مطالعات شهری، با تمرکز بر حوزۀ بلاغی «پیادهروی شهری» و تأثیر این مفهوم بر شکلگیری برداشتهای جدید از شهر و روالهای شهری، مسئلۀ این تحقیق است.
اهداف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تأثیر مفهوم «پرفورمنس» در گفتمان شهری و معرفی کارآیی آن در مطالعۀ پدیدههای شهری و طراحی فضاهای عمومی شهری انجام شده است.
روشها: روش پژوهش حاضر کیفی است. بر پایۀ مطالعۀ کتابخانهای، نحوۀ شکلگیری این مفهوم و تأثیرات آن در حوزۀ مطالعات شهری تحلیل شده است
یافتهها: پیادهروی شهری (بهویژه «یلهگردی» دبور) بهواسطۀ برخورداری از ظرفیتهای درونی، خاستگاه مفهومی از پرفورمنس بوده که نهتنها زمینهساز تغییر مناسبات شهر با ساکنانش شده، بلکه در پیدایش روالها و اشکال جدید رفتاری در شهر مؤثر بوده است. یلهگردی عناصری چون بازی، نمایش، مداخله و موقعیت را به نظام شهر تحمیل کرده و شهر را نه بر اساس روایت مسلط پیشین، بلکه بر پایه تجربهورزیهای کنشگران مورد خوانش قرار میدهد.
نتیجهگیری: توجه ویژه به فعالیتها و امور روزمره، مواجهات زودگذر، فرایندهای عمل و کنشهای متقابل اجتماعی درزمینۀ شهر، نیازمند رویکردی است که بتواند منطق عملکردی این فعالیتها را رمزگشایی کند. پرفورمنس هم بهعنوان نوعی رفتار و هم بهعنوان نوعی قیاس و روش کارآمد، ظرفیتهای خود را در مطالعات شهر نشان داده و به اثبات رسانیده است.
شهر مولد مبتنی بر طبیعت، رویکردی نوین در حوزه توسعه پایدار شهری
صفحه 60-90
سپیده سنجری؛ زهراسادات سعیده زرآبادی؛ مصطفی بهزادفر
چکیده اهداف: شهرها و مناطق اطراف آنها مراکز ایجاد فرصت و شکوفایی هستند و درواقع بهعنوان قطبهای مهم برای فرصتهای اقتصادی، نوآوری، کارآفرینی، تولید و تعاملاجتماعی و فرهنگی عمل میکنند. در عینحال شهر ها کانون هایی هستند که اکوسیستمها از آستانههای عملکردی خود عبورکرده و با افزایش تقاضاها و فشارها بر منابع طبیعی، نابرابریها و آسیبپذیریها را بیش از پیش تقویت میکنند. از اینرو زمان آن است تا از مدل مبتنی بر استخراج به یک مدل تجدیدپذیر، انعطافپذیر و مبتنیبرطبیعت که محدودیتهای جهان ما را میپذیرد،حرکت کنیم.
روش ها: این پژوهش با هدف شناسایی مفهوم شهرمولد به عنوان مفهومی بدیع در حوزه شهرسازی، از طریق روش مرورنظاممند مبتنی بر الگوی چهار مرحله ای با تدوین استراتژی جستجوی مقالات و فرآیند جستجو با واژگان «شهرمولد»، «شهرسازی مولد»، «بهرهوری شهری» و «شهر طبیعت» در پایگاه های استنادی برتر آغاز گردید، در جستجوی اولیه 214 مقاله در سالهای 2013 تا 2022 شناسایی شدند که از این تعداد، 68 مقاله به منظور پاسخ به سؤالات پژوهش انتخاب شدند.
یافته ها: یافته های این پژوهش مبین آن است که سازگاری با تغییرات آب و هوایی و تاب آوری در برابر مخاطرات زیستمحیطی مستلزم یک دیدگاه بلندمدت مبتنی بر درک طبیعت است.
نتیجه گیری: ازاینرو بکارگیری مفهوم شهرمولد در قالب یک رویکرد مبتنیبرطبیعت وآینده نگر که قادر است طبیعت را به عنوان نیروی محرکه در خود جای دهد و ضمن کاهش فشارها بر منابعطبیعی، بازآفرینیاجتماعی، دوامپذیریاقتصادی، پایداریاکولوژیکی و تداومعملکردی - فضایی شهرها را در مقابله با چالشها و مخاطرات زیستمحیطی پیشرو تضمین نماید، در برنامههای توسعه شهری معاصر ضروری به نظر میرسد.
طراحی همهشمول فضاهای همگانی برای افراد کم توان در خیابان انقلاب اسلامی (حدفاصل میدان فردوسی و سازمان بهزیستی تهران)
صفحه 91-119
سمانه جلیلی صدرآباد؛ مهدیه نوروزی پور فیروز
چکیده اهداف: فضای شهری از اصلیترین مکانها برای تعاملات اجتماعی مردم است که شامل میدانها، خیابانها، دسترسیها و... میباشد. این فضاها نیازمند طراحی همهشمول به معنی استفاده راحت و آسان برای تمامی افراد با هر محدودیت جسمی و حرکتی است. بخش قابلتوجهی از شهروندان را افراد کمتوان تشکیل دادهاند لذا باید توجه ویژهای به برطرف نمودن نیازها و مشکلات آنها در سطح شهر انجام شود. افراد کمتوان شامل شهروندانی با معلولیت حرکتی، ذهنی، حسی و احشای داخلی، زنان باردار، کودکان و سالمندان هستند. در همین راستا هدف این مقاله بررسی و شناخت مشکلات فیزیکی تردد افراد کمتوان در محور مورد مطالعه و ارزیابی آنها برای حضور افراد کمتوان و توانیاب میباشد.
روشها: پس از شناخت وضع موجود بهوسیله مطالعه منابع کتابخانهای و طرحهای فرادست، با انجام برداشت میدانی از محور مطالعاتی به تحلیل آن با روش SWOT و سناریو ویزارد پرداخته شده است. پس از اولویتبندی راهبردهای تدوین شده به طراحی سیاست و راهکارهای اجرایی پرداخته شده است.
یافته ها و نتیجهگیری: یافتههای بهدستآمده از این پژوهش نشان میدهد، از مهمترین مشکلات موجود در محور هدف میتوان به عدم مناسبسازی مبلمان برای استفاده افراد کمتوان توانیاب، عدم کفسازی مناسب، عدم مکانیابی مناسب موزاییکهای مسیریابی نابینایان، عدم مناسبسازی ایستگاههای حملونقل اشاره نمود. همچنین با انجام راهکارهایی مانند مناسبسازی کاربریهای خدماتی، مناسبسازی ایستگاههای حملونقل، کفسازی استاندارد برای انواع گروههای کمتوان، مکانیابی مناسب مبلمان شهری، طراحی مبلمان شهری برای استفاده تمامی شهروندان و ایجاد تابلوهای حسی و صوتی میتوان فضاهای شهری را برای حضور افراد کمتوان و توانیاب آمادهسازی کرد.
چارچوب عملیاتی برای رایانش یکپارچه در طراحی معماری انرژی- فرم کارا؛ نمونه مطالعاتی: مسکن اصفهان
صفحه 120-135
محمد لطیفی؛ محمدجواد مهدوینژاد
چکیده اهداف: کارایی را به عنوان یک شاخص فرهنگی میتوان آسایش حاصل از آرایش مناسب اجزاء و نقطه اتصال بین فرم و عملکرد تعریف نمود؛ که نقش مهمی در کیفیتبخشی به فضا دارد. چنین نگرشی به طراحی؛ تلاشی است به منظور دست یافتن به الگویی از معماری ارزشمند پیشین جهت سنجش پایداری و کشف دستور زبان فضا با هدف ماندگاری و اصالتبخشی به طراحی معاصر، تداوم حیات زمینههای ارزشمند شهری و خلق آثاری برای آینده معماری.
روش: پژوهش حاضر نوعی پژوهش اسنادی، مبتنی بر استفاده از دادههای الگوهای باارزش گذشته است که با اتخاذ رهیافت توصیفی- تحلیلی، به تحلیل مفهوم کارایی در ساختار عملکرد و فرم در خانه های بومی قاجار اصفهان میپردازد.
یافتهها: عمده تودهگذاری به ترتیب در جبهههای شمالی (فضاهای عمومی)، غربی (فضاهای خدماتی)، جنوبی (فضاهای خصوصی) و شرقی (فضاهای خدماتی) صورت گرفته است. همچنین دادههای به دست آمده از نرمافزار اکوتکت نشان دهنده آن است که بهترین جهت در شهر اصفهان فاصله بین 5/17 درجه جنوب غربی تا 5/22 درجه جنوب شرقی میباشد. با این وجود فراوانی رون اصفهانی در خانههای بومی قاجار اصفهان بسیار کم و تاکید بر جهتگیری در راستای شمال-جنوب بوده و جنوب شرقی یا جنوب غربی آن چندان مورد توجه نبوده است؛ بلکه موقعیت زمین، نحوه دسترسی به آن و نیز راستای کوچهها نقش تعیین کنندهتری نسبت به پایبندی به راستای رون اصفهان داشته است.
نتیجهگیری: پیکرهبندی فضا، میزان انرژی دریافتی و ارتباط بصری محیطی (دید) از شاخصههای تاثیرگذار بر کارایی میباشد که با نحوه تودهگذاری، روابط فضایی و تناسبات فضایی معنا مییابد.
بررسی تاثیر الگوی هندسی ساختارشکل میدان نقشجهان و بناهای پیرامونی آن در تبیین گرههای اجتماعی از دیدگاه هردگ
صفحه 136-152
هیراد حسینیان؛ جمال الدین سهیلی؛ فریبا البرزی
چکیده بیان مسئله: ساختارشکل واژهای است که چارچوب شکلگیری اشکال را معنا بخشیده و منجربه درک نوع ترکیب اشکال میگردد، باید توجه داشت که این ساختارشکل برمبنای نسبت تداخل در الگوی هندسی قابل بررسی میباشد، لذا این الگو میتواند با تعاملات اجتماعی برآمده از لایه بندی ساختار شکلی- حرکتی اقشار وارد موازنه شود به قسمی که هرچه تعاملات اجتماعی منسجم تر ظاهر گردد، لایه بندی ساختار شکلی- حرکتی اقشار نیز به مراتب تطبیق پذیرتر بوده که بابهره از ابزار بصری (نقطه تا حجم) برآمده از دیدگاه هردگ می تواند به نوع دسته بندی ساختار شکلی- حرکتی اقشار و سپس از فصل اشتراک آنها به پیوند گرههای اجتماعی حاصله منجر گردد.
هدف: گرههای اجتماعی می تواند منجر به فصل اشتراک الگوی هندسی موجود در مجموعه و لایه های شکلی- حرکتی اقشار مرتبط به آن شود. به نحوی که اگر این مهم احصا نگردد، جانمایی و نقطه شروع ساختار شکلی- حرکتی هر کدام از اقشار در همارزی صحیح با ترکیب شکل مجموعه قرار نگرفته و این خود منجر به عدم خوانش فضایی و ساختارشکنی شکلی در مجموعه نقش جهان میشود.
137
روش تحقیق: سعی شد با بهره از ماهیت تفسیری- تاریخی جستار و تحلیل روابط هندسی تصاویر ترسیمی و به واسطه درک الگوی آن و بهره از استدلال قیاسی به روند ساختارشکلی مجموعه نائل آمد و با طرح فرضیه؛ «محتمل است که جانمایی گرههای اجتماعی در مجموعه نقش جهان اصفهان می تواند دلیلی بر همسویی الگوی هندسی با ساختار شکلی-حرکتی اقشار از منظر شکل گرایی چون هردگ باشد».
نتیجه گیری: با این فرض، میتوان بر همنوایی الگوی هندسی میدان با ساختار شکلی مجموعه در راستای شناسایی گرههای حاصله از هم ارزی ساختار حرکتی اقشار در مجموعه نقش جهان دست یافت. این مهم می تواند در جهت توجیه پیشبرد همزمان فرم و عملکرد در نحوه پیکره بندی این میدان شهری در زمان احداث آن تا به امروز، موثر واقع گردد.