«خیابان در دست بچه ها»: تجربه طراحی شهری تاکتیکی در خیابان رودکی منطقه 10 تهران
سهیلا صادق زاده؛ کورش گلکار؛ آزاده لک
چکیده کیفیت فضای شهری و حضور ساکنان یکی از مهمترین مسائل طراحی شهری امروز است زیرا تسلط حضور سواره امکان تردد گروههای مختلف اجتماعی و سرزندگی فضاهای شهری را کمرنگ کرده است. ضرورت توجه به این مسئله در بافت متراکم منطقه 10 که با کمبود فضاهای باز شهری گریبان گیر است، نیاز به خلق مکان برای حضور کودکان در فضای شهری را دوچندان کرده است. این مطالعه درصدد است تا روایت ، رویداد طراحی شهری تاکتیکی را دریکی از خیابانهای فعال منطقه 10 تهران تحت عنوان «خیابان در دست بچهها», با رویکرد کیفی و به «روش مطالعه موردی» بررسی کند و امکان حضور بیشتر کودکان را در فضای شهری واکاوی نماید. این رویداد بر اساس اصول شهرسازی تاکتیکی در جهت تحقق تأمین نیازهای ساکنان بخصوص کودکان و نوجوانان است تا با ارائه رویکردی از جنس اقدامات کوچکمقیاس پاسخ دهد. مطالعه موردی رویداد «خیابان در دست بچهها» که در آذرماه 1396 انجامشده است. گردآوری دادههای پژوهش به روش مشاهده مشارکتی و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 13 نفر از کارشناسان و 15 نفر از مخاطبان این رویداد، جمعآوری و به روش تحلیل محتوا ارزیابیشده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که رویداد شهرسازی تاکتیکی بر اساس «تفکر طراحی» در 5 گام «درک و همدلی», «تعریف موضوع»، «ایده پردازی»، «اجرای نمونه اولیه» و «آزمون» قابلبرنامهریزی و ارزیابی هستند. وقوع این رویدادها را میتوان سرمشقی برای جریان تکاملی پروژههای شهرسازی تاکتیکی در خدمت مدیریت شهری متکی بر رویدادهای کوچکمقیاس و امکان تحقق ابزار غیررسمی «حکمروایی طراحی شهری» در جهت ارتقا کیفیت محیط برشمرد.
مناسب سازی فضاهای شهری برای فعالیتهای فرهنگی (نمونه موردی: محدوده بازار تهران)
سکینه معروفی
چکیده فضاهای شهری، نظیر خیابانها، میادین، بازارها و فضاهای باز از جمله مهمترین فضاها در بازتاب فرهنگ یک کشور و تأمین اجزاء و عناصر هویت آن هستند. کیفیت این فضاها بر نحوه انجام فعالیتها و میزان حضورپذیری آنها تأثیر گذار است. فضاهای شهری عرصه هایی برای تعاملات اجتماعی و فرهنگیِ مردمان هر جامعه هستند. زمینه سازی برای چنین عرصه هایی، نیازمند ایجاد تمهیدات کالبدی و عملکردی لازم است. هدف از این تحقیق ارائه راهکارهایی برای مناسب سازی فضاهای شهری به منظور وقوع رخدادهای فرهنگی و جمعی میباشد. برای انجام مطالعات میدانی محدوده بازار تهران انتخاب شد. انتخاب این محدوده به این دلیل بود که محدوده بازار تهران در بافت تاریخی و مرکزی شهر تهران واقع شده و از دیرباز محل آمد و شد مردمان و تعاملات اجتماعی بوده و همچنین بستر تحولات متعدد در طول تاریخ شهر تهران است. این محدوده جزء محدوده های هویت بخش شهر تهران نیز قلمداد میشود. روش تحقیق این پژوهش تحلیلی- توصیفی و با استناد به اسناد تاریخی و مشاهدات میدانی میباشد . در این تحقیق پس از مطالعات نظری و بدست آوردن چارچوب مفهومی، به شناخت و تحلیل محدوده مطالعاتی از طریق انجام مشاهدات میدانیِ کارشناس محور اقدام شده است. در ادامه برای تحلیل داده های تحقیق از جدول تحلیل سوات استفاده گردید. در پایان بر اساس تحلیل های جدول سوات اهداف عملیاتی ، راهبردها و راهکارهای کالبدی و عملکردی برای تحقق هدف اصلی پژوهش (مناسب سازی محدوده مورد مطالعه، برای برگزاری مراسم فرهنگی و جمعی ) ارائه شدند .
بررسی تطبیقی الگوهای طراحی اقلیمی زیستگاهها دراقلیم سرد وکوهستانی ایران و نپال
پیمان پیله چی ها؛ قدسیه سادات نجفی؛ محمدامین دباغیان
چکیده امروزه کشورها برنامهریزیهای خود درزمینه معماری را بهگونهای انجام میدهند تا به کمک معماری بومی و اقلیمی بتوانند علاوه بر آنکه ساکنین خود را از عوامل اقلیمی نامطلوب مثل باد، سرما و گرمای شدید محافظت کنند؛ به کمک طراحی مناسب آسایش را برای ساکنین به ارمغان بیاورند. معماری بومی هر دو کشور نپال و ایران بهعنوان الگویی گرانقدر از طراحی منطبق با اقلیم به شمار میرود اقلیم سرد و کوهستانی این دو کشور شرایط ویژهای را برای ساکنین ایجاد کرده است. هدف از نگارش این پژوهش ثبت الگوهای طراحی اقلیمی دو کشور و مقایسه تطبیقی این دو الگو بهمنظور ارائه راهکارهای نوین برگرفته از معماری بومی است. از این منظر مقاله حاضر کمک شایانی به پژوهشگران و طراحان این حوزه میکند. این پژوهش برگرفته از منابع کتابخانهای، اسنادی و آماری، به روش تحلیلی و پژوهشی و درنهایت نتیجهگیری تطبیقی، با رویکرد ترویجی و با اهداف کاربردی است. پس از جمعآوری و ثبت و تطبیق الگوهای طراحی اقلیمی دو کشور نتایج حاصل شد. درنهایت راهکارهای معماری بومی نپال که منطبق با معماری بومی و اقلیمی بود بهمنظور راه گشای معماری بومی ایران در جهت حصول آسایش ساکنین ارائه شد. امید است با استفاده از این راهکارها، در حفظ محیطزیست و صرفهجویی در مصرف انرژی گامی روبهجلو برداشته شود.
فهم تجربه زیسته دوچرخهسواری در شهر تهران (یک مطالعه خود مردم نگارانه)
محمد نظرپور؛ مریم ساعدی
چکیده در پژوهشهای حوزه شهر انسانمدار، دوچرخهسواری شهری عمدتاً در سایه مطالعات مربوط به پیادهها قرار گرفته است. عمده مطالعات مربوط به دوچرخهسواری این پدیده را ذیل رشتههایی چون مهندسی ترافیک، مدیریت شهری و حوزه سلامت قرار داده است و در این میان معدود مطالعاتی وجود دارد که نگاهی جامعهشناسانه و انسان شناسانه به این زیست متفاوت شهری داشتهاند. از طرفی با وجود مطالعات متعددی که به تجربه زیسته پیادهها در شهر پرداختهاند، مطالعات بسیار محدودی در راستای فهم بخشی از تجربه دوچرخهها در شهر انجام شده است. علاوه بر این مطالعات صورت گرفته در این حوزه غالباً از روشهای کمی برای رفع نیازهای زیرساختی و افزایش قابلیت دوچرخهسواری استفاده کردهاند، پژوهشهایی که مبتنی بر روشهای کمی و پوزیتیویستی صرفاً به پاسخهای کالبدی-فضایی دوچرخهسواران از جمله طراحی مسیرها،ایستگاهها و... پرداختهاند. پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته دوچرخهسواری در شهر خودرو محوری چون تهران با نگاهی جامعهشناسانه و انسان شناسانه به آن با کاربست روش نوظهور خود مردم نگاری (همکارانه) انجام شده است. نتایج حاصل در قالب ابعاد چهارگانه تجربه زیسته (فضا، بدن، روابط اجتماعی و زمان) ارائه شده است که نشان میدهد دوچرخهسواران در شهر تجربه کاملاً متفاوت از پیاده و سایر افراد در ارتباط با شهر و دیگران میسازند که پژوهشهای کاربردی در حوزههایی چون طراحیشهری نیازمند فهمی بنیادین از این تجربههای زیستهاند تا بتوانند فضای شهری را به شکل مطلوبی به نفع دوچرخهسواران تغییر دهند.
باز تعریف مفهوم شهرهای هوشمند و فرآیند هوشمندسازی شهرها برمبنای سیرتحول مفهومی و عملکردی شهرهای هوشمند
فریناز مقتدری
چکیده با مروری بر مطالعات گذشته و بررسی وضعیت موجود شهرها و نوع اثر فنآوریهای نوین بر شهرهای پیشرفته، میتوان رد پای تولد نسل جدید از شهرهای هوشمند را در ادبیات علمی و حرفهای جهان مشاهده کرد. پیشرفت فنآوری و ظهور امکانات جدید برآمده از آن، منجر به تولد مفاهیم نوینی در مفهوم شهر هوشمند و در نتیجه تغییر فرآیند طراحی و برنامهریزی برای شهر هوشمند شده است. لاکن، به واسطه ارتباط مفهومی و ماهیتی مفهوم شهر هوشمند با فنآوری و دستاوردهای آن، میتوان بیان نمود که مفهوم شهر هوشمند، در طول زمان تغییر کرده و واجد ماهیتی پویا است و همگام شدن با این تغییرات در فرایند شهرسازی ضروری است.
بدین مبنا، نوع و رویکرد به طراحی و برنامهریزی شهر هوشمند در طول زمان دستخوش تغییرات بنیادی شده و شهر هوشمند نوین با رویکردی متفاوت به تبیین هوشمندی در شهر و شهر مشارکتی بدل شدهاست. بدون شک این تعریف جدید از شهر هوشمند، اثرات قابل توجهی در فرم و فرآیند طراحی شهری خواهد داشت. در این نوشتار مفهوم شهر هوشمند از بررسی و ارزیابی مفاهیم متاخر مطرح شده از شهر هوشمند در تعامل با نتایج بدست آمده از ارزیابی طرحهای شهری برای شهرهای هوشمند، برگرفته شده است. بر این اساس، ضمن شناسایی و بررسی مفاهیم نوین مرتبط و اثرگذار، مفهومی نوین از شهر هوشمند از دو منظر تجربی و مفهومی معرفی و فرآیند د گردیسی محیطهای شهری به سمت تسری هوشمندی همهجانبه ارائه شده است تا راهگشا و مبنای طراحیها و مطالعات برای دگردیسی شهرهای ایران به شهرهای هوشمند باشد.
بررسی و اعتبارسنجی نقشههای خطرپذیری مرتبط با کووید 19 با تأکید بر معیارهای رفتاری- مکانی
هادی پندار
چکیده علاوه بر اقدامات تشخیصی در مراحل اولیه بیماری همهگیر کووید 19، پیشگیری از حضور افراد در محیطهای پرخطر، همراه با توزیع مناسب جمعیت و خدمات نیز در کنترل گسترش بیماری مؤثر است. کنترل مؤثرتر، بهویژه در شرایطی عدم قرنطینه کامل، ضروری به نظر میرسد. مدل شیوع همهگیری که از/ بر الگوهای حرکت و رفتوآمد شهروندان تاثیرپذیر/تأثیرگذار است، بر مبنای انواع دادههای همهگیری، جمعیتی و حرکتی شکل میگیرد. هدف پژوهش حاضر معرفی و آسیبشناسی نقشههای خطرپذیری در زمان شیوع بیماری کرونا و تبیین چارچوبی جهت تهیه و بهکارگیری آنها بر اساس موضوعات مرتبط با رفتارهای ساکنین است. این پژوهش به روش استدلال منطقی و با بررسی تحلیلیِ نمونههای موجود، مؤلفههای مؤثر بر تهیه این نقشهها و بهروزرسانی آنها انجام شده است. به این منظور پس از گونه شناسی نقشهها، از منظر خروجیها، معیارهای ارزیابی نتایج، اعتبارسنجی شدند. بر اساس نتایج پژوهش، پویاییِ دادههای حرکت انسانی برای برآورد تعاملهای فضایی در این نقشهها کلیدی هستند؛ چراکه بواسطه فاصله اجتماعی، ماندن در خانه و تعطیلی مشاغل، تغییرات اساسی درحرکتهای فردی و گروهی اتفاق میافتد. بنابراین با استفاده از منابع اطلاعاتی مختلف و تصور جدیدی از دادههای شهری قابلاتکا، بستر مشارکت گروههای مختلف استفادهکننده از نقشههای مکان نگاشت با رویکرد مردم سپاری فعال و غیر فعال و افزایش کارایی فراهم می شود. تهیه چنین نقشههایی حاصل همکاری میانرشتهای رشتههای همهگیریشناسی، سلامت، روانشناسی محیط و متخصصان برنامهریزی و طراحی عرصههای عمومی، بهویژه طراحی شهری است تا مطالعات تلفیقی و مبتنی بر پویاشناسی رفتارهای مبتنی بر مکان، اعتبار نقشهها را تا حد بالایی تضمین نماید.
بررسی نقش معنایی و عملکردی مصالح و پوسته های هوشمند در شکلدهی به بدنههای شهری در عصر ارتباطات
مرتضی لطفی پور سیاهکلرودی؛ علی دلزنده؛ حیدر جهان بخش؛ نرگس حمزه
چکیده مصالح هوشمند شکلدهنده پوستهها با فعالیت ویژه خود بر اصالت دهندگی به فضا و نمایش هویت یک جامعه تأثیرگذار میباشند و مانند هر تکنولوژی و عنصری آثار و پیامدهای خود را داشته و میتوان گفت که بر اساس جذابیتهای بصری و فلسفه عصر ارتباطات و بصریسازی فرهنگ جوامع بنیان نهاده شدهاند. تحقیق حاضر به دنبال آن است که تأثیرات مصالح و پوسته های هوشمند را از جنبه روانی و ناهنجاریهای فکری و فرهنگی بازشناسی کرده و به استفاده منطقی از آن از سوی طراحان متناسب با فرهنگ و ساختار فکری جامعه ایرانی کمک نماید. این پژوهش دارای ابعاد اثباتی-محتوایی و هنجاری-محتوایی بوده و از حیث روش شناسی، روش توصیفی و تحلیلی همراه با راهبرد کیفی را شامل میشود. اخذ اطلاعات مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی صورت پذیرفته است. آثار و پیامدهای کالبدی و محتوایی مصالح هوشمند شکلدهنده سطوح بر مبنای فرهنگ بصری در وجه ادراکی: حقیقت و واقعیت، زمان و مکان، تجربه و واقعه، برابری و عدالت، دانش و اطلاع را در یک جامعه مورد خدشه قرار داده و قاطعیت را با سماجت، سخاوت را با اسراف، بردباری را با بیتفاوتی، پایبندی را با سعهصدر و زیبایی را با تظاهر یکسان انگاشته و فرهنگسازی مینمایند و در وجه حسی: یکسان انگاری، دوری و فاصله از جهان هستی، خدشه به سایر حواس، خدشه به پیام و معنای فرستنده پیام، جدایی، انزوا، دلبستگی ظاهری، محدود کردن سلیقه، غیرانسانی بودن معماری و شهرسازی از نتایج حاصل از بهرهگیری روزافزون آن میباشد.