کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
۲۲۰ نتیجه برای موضوع مقاله:
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
The present research study aimed to investigate the pragmatic awareness, attitudes, and practices of nine upper secondary English teachers in EFL (English as a Foreign Language) classrooms, with a focus on the intercultural aspects of the subject. Using a phenomenological methodology, the study conducted nine semi-structured interviews with English teachers of upper secondary students. Teachers demonstrated a high level of awareness of pragmatics, particularly when presented with pragmatic input based on syllabi formulations. The awareness suggested a recognition of the importance of pragmatic competence in language learning. Teachers incorporated pragmatics into their teaching methods. Pragmatics was used as a tool for fostering metacognitive conversations about language, helping students understand the appropriateness of certain phrases or words. Teachers aimed to make students aware of why people communicate in certain ways. The understanding of the reasons behind communication choices was deemed important for both teachers and students. Teachers perceived the intercultural dimensions of the English subject as crucial. Issues such as monocultural teaching groups, filter bubbles, and the rise of difficult conversations were highlighted. Teachers found using students' first languages to be an important tool for understanding and scaffolding their learning of English. The incorporation of pragmatics in the EFL classroom not only benefits language development but also serves as a facilitator in developing an understanding of other people. The study suggested a link between pragmatic awareness and intercultural competence in language teaching.
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
لاندوفسکی نشانهشناس اجتماعی کانون توجه خود را بر روی سوژۀ گفتمانی و گفتهپردازی معطوف میکند و بدین ترتیب مفاهیم حضور و ادراک و احساس را در نشانهشناسی مطرح میکند. اینکه گفتهپردازی بیشتر از ساحت گفته اهمیت مییابد مقدمات نشانهشناسی پدیدارشناختی را فراهم میکند. مسألۀ مهم نگارندگان پژوهش این است که با توجه به اینکه در نظام «تطبیق» شاهد وحدت میان سوژهها هستیم و «دیگری» یا آن وجه «غیریت» نه تنها ابژهای منفعل نیست بلکه حکم سوژهای با تعاملی پویا را ایفا میکند چگونه فرآیند معنایی شکل میگیرد و آیا میتوان ادعا کرد که ارتباط میان سوژهها با نظریۀ «تطبیق» لاندوفسکی همخوانی دارد. با توجه به مسأله پژوهش، فرضیۀ نگارندگان این است که دریافت معنا با توجه به تعاملهای مشخص بین سوژهها در بافتهای اجتماعی متفاوت میباشد، ازاینرو دریافت معنا نمیتواند جدا از بافت و ساحت گفتهپردازی باشد بلکه تابع تعامل بین سوژهها در شرایط متفاوت گفتمانی است.پژوهش حاضر به بررسی نشانهمعناهای موجود در قصیده «لیالی المنفی» اثر مُحیالدین فارِس پرداختهاست. دستاوردها حاکی از آن است که نظام معنایی حاکم بر گفتمان این قصیده از نوع نظام تطبیق است. در واقع ارتباط تعاملی و تطبیقی نظام نشانهای در این قصیده به گونهای است که معانی تبعید، جنگ داخلی، اشغالگران از پیش تعیین شده و یک جانبه نیست بلکه این معانی تنها در صورتی قابل دریافت هستند که مسألۀ حضور و تعامل همزمان سوژه و دیگری مطرح شود. ضمن اینکه گفتهپرداز به ترتیب از دو نظام آپولونی و دیونیسوسی برای نامطلوب جلوه دادن پدیدۀ استعمار و نوستالژی بهره بردهاست.
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
This study employed a mixed-methods approach to examine the utilization of two emotion regulation strategies, namely cognitive reappraisal and expressive suppression, among a group of Iranian learners of English as a foreign language (EFL) at universities in Isfahan, Iran. The investigation was based on the Process Model of Emotion Regulation, a psychologically-validated theoretical model proposed by Gross (۲۰۱۵). The study also investigated the correlation between emotion regulation and levels of foreign language anxiety (FLA), and as an additional area of investigation, the impact of emotion regulation on the association between FLA and motivation for learning a second language. A total of ۲۹۵ learners were questioned using a quantitative questionnaire. The qualitative research involved the selection of thirteen respondents from three levels (high, medium, low) of FLA. The primary component employed in this study was a stimulated recall interview. Data collection was undertaken online due to scheduling constraints. The findings indicated a low frequency of utilization for the two emotion regulation strategies, with cognitive reappraisal being more commonly employed compared to expressive suppression. Learners with low English proficiency exhibited a lower prevalence and preference for cognitive reappraisal. There was a stronger positive correlation observed between expressive suppression and FLA. The study found a negative correlation between cognitive reappraisal and FLA. It provides evidence that understanding the inner workings of learners’ emotion regulation may inform pedagogical practices.
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۳ )
چکیده
نوسانات نرخ ارز میتواند بهطور قابلتوجهی بر رفتار افراد در بازارهای مالی تأثیر بگذارد و موجب تشدید سوگیریهای رفتاری ازجمله رفتار تودهای در میان سرمایهگذاران و خریداران بازار مسکن شود. لذا، سوگیری رفتار تودهای میتواند موجب ایجاد اشتباهات سیستماتیک افراد در سرمایهگذاری، مصرف و یا پس انداز شده و سبب شکلگیری فرهنگ وابستگی در تصمیمات اقتصادی افراد در بازارهای مالی علیالخصوص بازار مسکن گردد. از اینرو، هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش فرهنگ وابستگی با توجه به نوسانات نرخ ارز بر ایجاد رفتار تودهای در بازار مسکن به تفکیک ۳۱ استان ایران طی بازه زمانی ۱۳۹۰ تا۱۴۰۰ بهصورت تواتر فصلی با استفاده از رویکرد اقتصادسنجی فضایی است. پس از اطمینان از وجود اثر فضایی، مدل خودرگرسیون فضایی (SAR) برای استانهای ایران انتخاب شد. نتایج حاصل از برآورد مدل، حاکی از آن است که نوسانات ناشی از نرخ ارز تأثیر مثبت و معنی داری بر بازار مسکن با توجه به مناطق هدف و مجاور دارد که موجب ایجاد رفتار تودهای در قالب نقش فرهنگ وابستگی در بازه زمانی مورد نظر شده است. از سایر نتایج تحقیق، متغیرهای نرخ تورم، شاخص تراکم جمعیت و لگاریتم حجم معاملات بورس، تأثیر مثبت و معنادار بر بازار مسکن دارند، درحالیکه، متغیر لگاریتم مسافت از مرکز استان تهران، تأثیر منفی و معنادار بر بازار مسکن در استانهای ایران دارد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
دوره ۱، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱)- ۱۳۹۲ )
چکیده
اسطورهشناسی تطبیقی، از زمینههای پژوهشی نسبتاً جدیدی است که از نیمه دوم قرن نوزدهم، به طور گسترده کاربرد یافته است. ارتباط این رویکرد، از یک سو در زمینه ادبیات تطبیقی و از سوی دیگر، در حوزه نقد اسطورهای پیوستگی و انسجام مییابد. با اینکه ضرورت شناخت اساطیر ملل و اقوام جهان، بهصورت گسترده و تطبیقی، نخست از سوی پژوهندگان اروپایی احساس شد و پژوهشهای گستردهای انجام دادند که بیشتر محدود به اساطیر اقوام اروپایی (یونان و روم) بود، اما گستره کاربرد این رویکرد، در شناختگی اساطیر ملل اسلامی، از کاوشهای جزئی یا موردی برخی مضامین اسطورهای، فراتر نرفت. حسین مجیب المصری، در سال ۲۰۰۰ با شناخت این فقر پژوهشی، با تحقیقی با نام «دراسة مقارنة للأسطورة بین الأدب العربی و الفارسی و الترکی»، نخستین گام را در تطبیق اسطورههای ایرانی، عربی و ترکی برداشت و شگفتا که هنوز پس از گذشت یک دهه، حتی اشارهای نیز بدانها نشده است. مجیب المصری در این پژوهش تطبیقی، هریک از اساطیر ایرانی، عربی و ترکی را در سه بخش جداگانه مورد بررسی قرار میدهد. هرچند این اثر، هماهنگ با رویکرد نقد اسطورهای قرن بیستم نیست، اما در نقد و سنجش اسطورههای ایرانی، دستاوردهای نوینی را در عرصه اسطورهشناسی تطبیقی، ارائه می کند و اسطورههای ناشناختهای از اساطیر عربی و ترکی را، با نمونههای مشابه ایرانی تطبیق می دهد که تاکنون در هیچ پژوهشی، مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این مقاله می کوشیم ارتباط اسطوره و کارکرد اسطورهشناسی در ادبیات تطبیقی را نمایان و سپس دستاوردهای حسین مجیب المصری را معرفی کنیم و در حوزهای محدودتر، بهنقد آرای حسین مجیب المصری در خوانش و دریافتی که از اساطیر ایران داشته است، بپردازیم و در پایان، وجوه اشتراک اساطیر فارسی با اسطورههای تطبیقی عربی و ترکی را، در دو بخش اسطورههای دینی و تاریخی نشان دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن تواناییهای بالقوه اساطیر ملل اسلامی، تأکید بر پژوهش در بستر اسطورهشناسی تطبیقی و ضرورت تغییر توجه یک سویه اسطورهشناسان ایرانی و غیر ایرانی است.
دوره ۱، شماره ۱ - ( - )
چکیده
دوره ۱، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: تهران در افق ۱۴۰۴، شهری دانشپایه، هوشمند و جهانی است. برخورداری از زیرساختهای مناسب و درنتیجه کلانشهری با عملکردهای ملی و جهانی و با اقتصادی مدرن دیگر ویژگیهای اساسی ترسیمشده است. تجربه جهانی مدیریت کلانشهرها نشان میدهد که مدیریت بهینه شهری نیازمند توجه همهجانبه به ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و محیطی شهر است و این مهم در دهههای اخیر و در سطح جهانی با شاخص رقابتپذیری شهری سنجیده شده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی رقابتپذیری شهری و جایگاه تهران میان کلانشهرهای ایران انجام شد.
ابزار و روشها: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهشی پیمایشی است که در سال ۱۳۹۰ انجام شد. تعداد ۱۱ متغیر بهعنوان نماگرهای اقتصادی رقابتپذیری شهری مانند نرخ بیکاری، نرخ مشارکت اقتصادی و غیره به روش کتابخانهای و از سه منبع آماری رسمی کشور یعنی سالنامههای آماری استانها، نتایج سرشماری کارگاههای صنعتی با ۱۰ نفر کارکن و بیشتر، منتشرشده توسط مرکز آمار ایران و آمارنامه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی انتخاب شدند. از دو روش امتیاز استانداردشده و تاکسونومی عددی استفاده شد.
یافتهها: کلانشهر تهران مقام نخست را از نظر شاخص رقابتپذیری شهری و از بعد اقتصادی به خود اختصاص داد. تهران با امتیاز ۱۱/۳ از منظر شاخص رقابتپذیری شهری در روش امتیاز استانداردشده و ۷۲/۰ در روش تاکسونومی عددی، بهعنوان پیشتاز کلانشهرهای ایران قرار داشت.
نتیجهگیری: کلانشهر تهران اگرچه در مقایسه با سایر کلانشهرهای جهان جایگاه مناسبی از منظر شاخص رقابتپذیری شهری ندارد، اما بین کلانشهرهای ایران رتبه نخست این شاخص را به خود اختصاص داده است.
دوره ۱، شماره ۲ - ( - )
چکیده
محمدرضا پورجعفر، محسن رفیعیان،
دوره ۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده
بررسی شکل و فرم شهر بعنوان یکی از گامهای ابتدایی در فرایند شناخت برای طراحی و برنامهریزی هرشهر، از اهمیت چندانی برخوردار است. روش تحقیق مطالعه حاضر، روش تحقیق پیمایش بصری، مبتنی بر تجربه «اسپری رگان[۱]»(۱۹۶۵) در بررسی شکل و فرم شهر میباشد.
در این روش مواردی همچون دوره تاریخی، شکل، عوامل نوع شکل، فرم بافت و دانهبندی، عوامل فرم، عناصر شهری، نمادها و نشانهها، خط آسمان، هویت، جهتیابی، الگوی دسترسیها مبنای بررسی شکل و فرم شهر قرار میگیرد. نتایج حاکی از آن است که شهر یزد دارای ۴ محدوده اصلی، متمایز به لحاظ شکل و فرم میباشد. که عوامل متعددی در تمایز آنها دخیل بودهاند. این چهار محدوده عبارتند از: محدوده A
، این محدوده تقریبا تمامی آنچه تحت عنوان بافت تاریخی به صورت رسمی در شهر یزد وجود دارد را شامل می شود. و شامل بافت بجای مانده در شهر یزد از دوره پیش از اسلام، تا قاجاریه میشود. محدوده B
این محدوده که به لحاظ تاریخی بیشتر به دوره پهلوی و دهه های ۶۰ و ۷۰ مربوط میشود. خود دارای دو زیر مجموعه B۱
و B۲
است. رشد شهر در دوره پهلوی و تغییرات آن تا به امروز تحت عنوان محدوده B۱
و رشد شهر در دهههای ۶۰ و ۷۰ شمسی تحت عنوان محدوده B۲
بررسی شده است. محدوده C
، شامل توسعههای مربوط به پروژههای مسکن مهر است و محدوده D
شامل توسعههای پراکنده شهری در دهههای اخیر میباشد. ویژگیهای شکلی و فرمی این محدودهها مطابق موارد روش پیمایش بصری در مقاله بسط یافتهاست
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
این مقاله در پی آن است که با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر تعاریف مدرنیسم اجتماعی به این مسئله بپردازد که نوآوریهای اجتماعی در اشعار محود سامی بارودی و فرخی یزدی در چه موضوعاتی نمایان است و وجوه تشابه و تفاوت در هر کدام از موضوعات چیست. تحلیل اشعار بارودی حاکی است که وی با بهرهگیری از ذوق سلیم و استوار و همچنین پیروی از منتقدان غرب به امور مردم و اصلاح عیوب جامعه میپردازد. او به مانند فرخی یزدی مسائلی چون عدالتمحوری، وطن، ترک ذلّت و خواری، توجه به فقر، مخالفت با ظلم و ستم و دعوت به علمآموزی را محوریترین موضوعات اشعار خود قرار میدهد. مهمترین جنبۀ تفاوت اشعار بارودی و فرخی نیز در این است که فرخی چون منتقدی مسئول، بیشتر به اجتماع و مسائل مربوط به آن پرداخته است؛ اما در اشعار بارودی کفه تقلید بر نوگرایی سنگینی میکند حال اینکه با وقوع نهضت عرابی و مسأله تبعید، درون وی منقلب میشود و با چشمی تیزبین و حساسیتی دوچندان مسائل اجتماعی کشورش را دنبال میکند.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
دوره ۳، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده
حذف سولفیدهیدروژن از آب ترش قبل از استفاده یا رها سازی آن در محیط زیست ضروری است. با توجه به هزینه بالا روشهای متداول برای حذف آن، روش های زیستی به عنوان یک جایگزین مناسب برای حذف سولفید هیدروژن از آب ترش می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
حذف زیستی سولفیدهیدروژن از آب ترش در راکتور ناپیوسته و با استفاده از گونه تیوباسیلوس بهعنوان گونه غالب در جامعه میکروبی، مورد بررسی قرار گرفت. مدلی مفهومی بهمنظور توصیف فرایند تجزیه زیستی سولفید توسعه داده شد. مدل، انتقال بین فازی اکسیژن و سولفیدهیدروژن، اکسایش زیستی سولفید به گوگرد عنصری و سولفات و همچنین اکسایش شیمیایی سولفید به تیوسولفات را در فاز مایع در نظر میگیرد. معادلات مورد استفاده در مدل با استفاده از مفاهیم بقای جرم و واکنشهای زیستی استخراج شد. چندین آزمایش برای بهدست آوردن مقادیر تجربی تغییرات غلظت پیشماده (سوبسترا) و محصولات، نسبت به زمان انجام و کالیبره کردن مدل با استفاده از این دادههای تجربی صورت گرفت. برای کالیبره کردن مدل از کمینهکردن اختلاف دادههای تجربی و پیشبینیهای مدل بهوسیله روش بهینهسازی، ازدحام ذرات و حل همزمان معادلات دیفرانسیل حاکم بر سامانه استفاده شد. آزمایش اضافه برای اعتبارسنجی مدل (استفاده نشده در کالیبره کردن مدل) انجام و نتایج آن با پیشبینیهای مدل، مقایسه شد که نشاندهنده دقت بالای مدل ارائه شده بود. یکی از نوآوریهای مدل در نظر گرفتن مسیرهای متفاوت برای اکسایش سولفیدهیدروژن است که در حقیقت مفهوم انتخابپذیری محصول را در خود گنجانده است.
یکی از مهمترین مولفهها در تعیین میزان فعالیت باکتریها، نرخ ویژه مصرف اکسیژن است. مقدار تخمین زده شده برای این مولفه در تمامی آزمایشهای اکسایش سولفیدهیدروژن، تقریباً ثابت و برابر با ۱۶ (میلیگرم اکسیژن بر گرم زیستتوده بر دقیقه) بود که نشاندهنده مستقل بودن این مولفه از غلظت ماده اولیه و باکتری است. نتایج بهدست آمده نشان داد که باکتریها بیشتر تمایل به اکسایش ناقص سولفیدهیدروژن به گوگرد را دارند؛ اگرچه میزان تمایل برای انتخاب مسیر اکسایش به میزان در دسترس بودن پیشماده و اکسیژن محلول بستگی دارد. علاوه براین مشخص شد که باکتریها قادر به اکسایش کل پیشماده به گوگرد حتی در غلظتهای بالای پیشماده نیستند و در هر شرایط، بخشی از پیشماده به سولفات تبدیل خواهد شد.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
تحولات سالهای اخیر و تشدید رقابت در عرصه صنعت، سازمانها را بر آن داشته است تا تلاشهای خود را در جهت کسب مزیت رقابتی معطوف سازند. به طور کلی بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که بهبود سطح عملکرد سازمان، افزایش سودآوری را به دنبال دارد که همین امر موجب میشود تا جایگاه رقابتی سازمان نسبت به دیگر رقبا به طور چشمگیری ارتقاء پیدا کند. در این صورت میتوان گفت که تحقق این امر به شرایط محیطی، منابع و اقداماتی نیاز دارد که بهواسطه آن سازمان بتواند برای خلق ارزش و رسیدن به سودآوری، تواناییهای خود را ارتقا دهد. بنابراین با توجه به اینکه منابع سازمان در تحقق ارتقای سطح عملکرد، نقش مهمی را ایفا میکنند، در مطالعه حاضر تلاش شده است تا با بررسی نتایج حاصل از پژوهشهای گذشته و نیز با توجه به نظر خبرگان، منابع کلیدی اثرگذار بر عملکرد سازمانها استخراج شده و سپس با استفاده از روش طراحی آزمایشهای تاگوچی، چارچوب مناسبی از عوامل در نظر گرفته شده، ارائه شود.
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها در این مطالعه نشان میدهد که سهم مشارکت هریک از عوامل تعداد کل شاغلان، میزان موجودی انبار، ارزش اموال سرمایهای، نسبت شاغلان تولیدی به کل شاغلان و هزینه تبلیغات در عملکرد بنگاه، بهترتیب برابر ۳۷۳/۳۹، ۶۹۹/۱۱، ۸۹۱/۱۶، ۸۴۸/۲۷ و ۴۴۱/۳ درصد میباشد.
رضا اکبری، محسن رفیعیان، حسین امیرعضدی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده
بیان مسئله: الگوی گفتمان طراحی مشارکت محور در دنیا بهعنوان راه حلی برای بازطراحی بافتهای شهری مطرح میشود. تخریبهای گسترده در بافتهای تاریخی ایران به علت عدم پیاده سازی گفتمان طراحی شهری است.
هدف: این پژوهش به کشف الگوی گفتمانسازی در طراحی مشارکتمحور با رویکرد آموزش شهروندی در بافت تاریخی کازرون میپردازد.
روش: رویکرد پژوهش کیفی و با دسته بندی خوشه های جامعه مشارکت کننده و نمونه گیری گلوله برفی در ۳ دسته باز، محوری و گزینشی کدگذاری شده، سپس با تکنیک تحلیل محتوا تفسیر شده است.
یافته: مقولات مستخرج از مصاحبه ها در ۷ عامل محوری و در ۲ دلیل گزینشی شامل ناآگاهی ساکنان و مدیریت شهری نادرست قرار گرفت.
نتیجه گیری: با توجه به عوامل مؤثر در ناآگاهی شهروندان (عدم شناخت ویژگیهای بافت، عوامل اجتماعی و اقتصادی) طراح شهری بهعنوان تسهیلگر ابتدا با هدف آگاهی مشارکت کنندگان از بافت تاریخی و ایجاد زمینه مشارکت محوری به آموزش شهروندی پرداخته سپس با آموزش مقدماتی طراحی شهری به تبدیل نظر به ایده مشارکت کنندگان کمک میکند. سپس ایده ها را تعدیل و به صورت سیاستهای یکپارچه و جامع مدون نموده و به مدیریت شهری برای ابلاغ سیاستهای اجرایی طراحی شهری مشارکت محور و حل مشکلات ناشی از سیاستهای نادرست در زمینه مدیریت شهری، اقتصادی، طراحی و امنیت کمک میکند.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
سازمانها به عنوان رکن اصلی اجتماعات هستند و عملکرد مدیریت ارشد نتیجه ترکیب صحیح و به جای منابع انسانی است. بحث فرهنگ نیز عامل مهمی است که تعیینکننده رویههای مدیریتی میباشد و بر عملکرد مدیریت تأثیر میگذارد. از این رو رویههای مدیریت منابع انسانی منجر به بهبود عملکرد شرکت به عنوان منبع مزیت رقابتی بلندمدت میشود.
بنابراین در مطالعه حاضر تلاش شد تا به بررسی رابطه بین ارزشهای فرهنگ سازمانی با اثربخشی رویههای مدیریت منابع انسانی پرداخته شود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام کارکنان یک شرکت تولیدی میباشد. یافتهها نشان داد که بین ارزشهای فرهنگ سازمانی با اثربخشی رویههای مدیریت منابع انسانی، همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بهویژه داشتن الگوی ارتباطی مؤثر و خطرپذیری کارکنان و نوآوری سه عامل اصلی اثربخشی رویه خاص مدیریت منابع انسانی در سازمان میباشند.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
ارزیابی عملکرد، پیشنیاز بسیاری از فعالیتهای حوزه منابع انسانی است که اجرای صحیح آن موجب کارآیی و اثربخشی مواردی چون بازخور کردن عملکرد، آموزش و توسعه، ارتقای کارکنان، برنامهریزی منابع انسانی و ... میشود. در این بین تعیین وزن صحیح شاخصهای ارزیابی با در نظر گرفتن نیروی همافزایی و برهمکنش شاخصها و نیز توجه به تفاوت اهمیت سطوح مختلف یک شاخص از اهمیت زیادی برخوردار بوده و میتواند نتایج ارزیابی را تحت تأثیر قرار دهد. در این پژوهش سعی شده است تا با استفاده از روش طراحی آمایشات تاگوچی، وزن شاخصها به صورت واقعبینانهای و با در نظر گرفتن دو مورد ذکر شده تعیین شود. بر این اساس الگویی هشت مرحلهای ارائه شده و ضمن تدوین شاخصهای ارزیابی عملکرد کارکنان برای واحد صندوق یک بانک، با طراحی پرسشنامه بر اساس جدولهای متعامد پیشنهادی تاگوچی، از صاحبنظران حوزه بانکداری کمک گرفته شده تا با پاسخ به پرسشنامههای هر بعد، وزن هر یک از شاخصهای آن بعد را تعیین کنند. نتایج بکارگیری الگوی پیشنهادی در قالب جدول آنوا نشان داد که روش طراحی آزمایشهای تاگوچی میتواند روشی مناسب در تعیین وزن شاخصها باشد و با در نظر گرفتن مقدار عامل خطا میتوان در مورد میزان پایایی نتایج به دست آمده تصمیمگیری کرد.
دوره ۳، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
زبان بهمثابه شکلدهنده ساختمان داستان در تحلیل ساختار آن اهمیت ویژهای دارد. براساس این دیدگاه، ساختار زبان و چگونگی کاربرد و ارتباط زیباییشناسی و فرازبانی، نوع آن را در ارتباط با مضمون کلی اثر مشخص میسازد. زبان حماسی- که یکی از ارکان اساسی این متون است- قابلیتهای ساختاری همچون بهکارگیری کلمات، نحو کلام، لحن متناسب با فضا و حس حماسی در سطوح مختلف آوایی، لغوی و غیره را دارد.
در ادب شفاهی نیز افزونبر زبان ساده و یکدست قصهها، حضور نقالان و سخنوران و دخل و تصرف آنان با ورود عناصر جدید در تدوین طومارها، سبب شده است تا بیشازپیش زمینه استفاده از ظرفیتهای زبان حماسی در پیوند با مضمون اصلی طومارها افزایش یابد. هفتلشکر نیز ازجمله طومار جامع نقالان در عهد قاجار است که زمان کتابت آن به ۱۲۹۲ق برمیگردد. این اثر در اصل نام یکی از نبرد– روایتهای مشهور نقالی است که بهسبب شهرت بر یکی از طومارهای جامع نقالان نهاده شده است.
در این مقاله باتوجه به مضمون کلی هفتلشکر، ساختار حماسی آن در دو سطح آوایی و نحوی بررسی شده است. استفاده از واجهای انفجاری- انسدادی و ساختمان هجای کشیده در کنار کاربرد پربسامد مصوت کوتاه در سطح آوایی، وجود فضا و حس حماسی را برای خواننده بیشتر ملموس ساخته است. در ساختمان نحوی کلام نیز، تقدم فعل و جابهجایی دیگر ارکان جمله، همنشینی عناصر همنقش، فضاسازی با بهرهگیری نقال از لحن نمایشی، شگردهای کلامی- حرکتی و تکنیکهای شفاهی ازجمله عناصر شکلدهندۀ زبان حماسی هفتلشکر است. همچنین، ویژگیهای موسیقایی نقل شفاهی، همچون ارتفاع صوت و کاربرد مصوتهای بلند و کشیده در پایان جملات سؤالی و ندایی به افزایش آهنگ خیزان کلام و درنهایت زبان حماسی آن منجر شده است.
دوره ۳، شماره ۷ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
ادبیات شفاهی سرزمین کهگیلویه و بویراحمد بسیار غنی است. یکی از ترانههای آن شَروه نام دارد که زنان (و اخیراً مردان) با آوازی حزنآلود آن را میخوانند. حزن موجود در این شعار شیرین و ملایم و مطبوع است و انسان را به تعمق وامیدارد. موضوع شروهها بیشتر بیان غربت، غم و اندوه، رشادت و حماسه، یاد جوانی و شکایت از روزگار است که به شکلهای مختلف نمود پیدا میکند؛ گاهی به صورت دو بیت، گاهی چند مصراع و نیممصراع و گاهی هم تمام مضمون شروه با ایجاز در یک بیت خلاصه میشود. قهس یا مقوم آوازهای شادیبخشی است که با مضامینی مثل اوصاف طبیعت، هجران و احساسات عاشقانه کاربرد دارد و از روی شادی و دلخوشی خوانده می شود. لالاییهای بویراحمدی با آهنگی نرم و بیانی ساده خوانده میشوند و محتوا و مضمون آنها با دیگر لالاییهای ایران مشترک است. در این مقاله سعی براین است تا ضمن بررسی شروه در کهگیلویه و بویراحمد و نیز مقایسۀ آن با شروۀ دیگر مناطق، به بررسی محتوای قهس و لالایی در این منطقه پرداخته شود.