بررسی پایدار شبکه هوشمند معابر شهری جهت حضور به موقع یگان ناجا بر اساس الگوریتم Dijkstra (مطالعه موردی: شهر اهواز)
دوره 6، شماره 1، خرداد 1404، صفحه 89-101
https://doi.org/10.48311/UDD.6.1.89
الیاس مودت؛ کورش مومنی؛ آرش خداکرمی
چکیده مسئله: بزهکاری و جلوه مختلف خشونت و بی نظمی از پدیده های بسیار پیچیده اجتماعی است و در صورت وجود بستر مکانی و زمانی مساعد، زمینه بروز جرم و تکرار آن فراهم می گردد و به مرور زمان یک محیط جغرافیایی به یک کانون جرمخیز تبدیل میشود. شهر اهواز دارای محلات متعدد و مراکز فعالیتی پراکنده و فضاهای خالی ساخته نشده و فضاهای سبز همچون پارک ها، نخلستان ها و باغات در بافت های شهری می باشد که احتمال وقوع جرم را افزایش می دهد. بر این اساس طراحی شبکه هوشمند معابر در شهر اهواز جهت امداد رسانی بهتر یگان انتظامی ضرورت می یابد.
هدف: شناخت ساختارهای فضایی شبکه معابر شهر اهواز، میزان وقوع جرم، تحلیل موقعیت یگان های پلیس که نقش بسزایی در راستای خدمات رسانی بهتر یگان امداد و نجات دارد.
روش: جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از نرمافزارهای ArcGIS، EXCEL و Grafer استفاده گردیده است. همچنین از الگوریتم کوتاه ترین مسیر Dijkstra و الگوریتم اویلر جهت یافتن کوتاهترین مسیر استفاده گردیده است.
نتایج: پژوهش حاضر نشان می دهد آنچه در بررسی کلانتریها شهر اهواز حائز اهمیت میباشد، توزیع فضایی این مراکز از نظر دسترسی و همچنین فاصله کلانتریها نسبت به یکدیگر می باشد. با توجه به آنالیز مسیریابی ارائه شده با GIS خیابان مقیمی زاده با فاصله 8 متر نسبت به محل جرم خیز کمترین فاصله و در مقابل بلوار پاسداران و خیابان شهید تندگویان به ترتیب با 523 متر و 653 متر بیشترین فاصله را از یگان پلیس تا محل جرم را دارند.
ارتقاء توسعه گردشگری مکانهای تاریخی- فرهنگی شهری با بازآفرینی در بافت های تاریخی -فرهنگی (مورد مطالعه: منطقه 8)
دوره 5، شماره 3، مهر 1403، صفحه 1-17
https://doi.org/10.48311/UDD.5.3.1
لادن عقل آراء؛ حسن احمدزاده؛ علی پناهی
چکیده بیان مساله: پهنه ها و مراکز تاریخی شهر تبریز گنجینه های گرانبهایی از آثار تاریخی و فرهنگی بشر را در خود جای داده است. برای جلوگیری از کاهش اهمیت این مراکز تاریخی، اجرای طرحهای بازآفرینی امری ضروریاست. که اجرای طرح های گردشگری میتواند به شکوفایی دوباره منطقه هشت شهر تبریز بیانجامد.
هدف: ارتقای توسعۀ گردشگری مکانهای تاریخی- فرهنگی شهری با بازآفرینی در بافتهای تاریخی- فرهنگی منطقه 8 شهر تبریز میباشد. روشها: روش تحقیق حاضر بصورت توصیفی- تحلیلی بوده و برای جمع آوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل جمعیت کل منطقه هشت تبریز میباشد که براساس فرمول کوکران حجم نمونه 375 نفر بدست آمد. برای تحلیل داده ها از روشهای تحلیل عاملی اکتشافی به همراه روش رگرسیون چند متغیره استفاده شد.
یافته ها: براساس نتایج تحقیق چهار عامل اساسی کشف شد و نتایج نشان دادند همه عوامل بازآفرینی دخیل در توسعۀ گردشگری دارای رابطۀ معناداری با ارتقای گردشگری مکانهای تاریخی- فرهنگی شهر تبریز میباشند و به ترتیب عامل های اجتماعی- فرهنگی (612/٠)، کالبدی با (507/0) و شاخص کیفیت معماری با (462/0)، عامل اقتصادی با (325/0) و عامل زیست محیطی با (296/0) بیشترین تا کمترین اثرگذاری را در ارتقا توسعۀ گردشگری داشتهاند.
نتیجه گیری: منطقه هشت به عنوان یک بافت تاریخی با رویکرد به گردشگری شهری در مکانهای تاریخی- فرهنگی، فرصتها و نقاط قوتی نیز دارد که میتوانند با تکیه بر آنها به ایجاد فضاهای سرزنده و مکانهای گردشگر پسند کمک کنند.
بازشناخت نظری جایگاه و ابعاد دوچرخه در نظریههای نوین شهرسازی
دوره 4، شماره 3، آذر 1402، صفحه 33-51
رقیه بخشنده؛ کوروش افضلی؛ محمد هادی الماسی
چکیده بیان مسئله: دوچرخه، یکی از مهمترین شیوههای سفر غیر موتوری و یکی از مهمترین ارکان تشکیلدهنده نظام حملونقل پاکدرون شهری است. چرخشهای پارادایمی صورت گرفته دو حوزه رویکردهای نوین و فرا مدرن مهندسی حملونقل و نظریههای نوین شهرسازی جریان داشته و از این نظر نیازمند بررسیهای تخصصی و علمی است.
اهداف: هدف از این پژوهش، بازخوانی نظری و کیفی جایگاه و ابعاد دوچرخه در نظریههای نوین شهرسازی در قالب طیفی از انواع مفاهیم و رویکردهای نوین، جنبشها و نهضتهای فکری است.
روش: رویکرد تحقیق این پژوهش؛ کیفی با تکیه بر روش پژوهش اسنادی و مطالعات کتابخانهای است و برای بازشناخت نظری جایگاه و ابعاد دوچرخه در نظریههای نوین شهرسازی از چهارده نظریه در قالب مفاهیم، رویکرد، جنبش یا نهضت فکری در دو قالب قرائت عام و قرائت خاص استفادهشده است.
یافتهها: یافتههای تحقیق؛ نشانگر ظرفیتهای محسوس شناختی در جهت موقعیتیابی دوچرخه بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم ذیل الگوهای مطلوب استقرار دوچرخه در هر یک از این چهارده نظریه است. همچنین، در هر یک از آن رهیافتهای نظری، ابزارهای مکمل چندضلعی پشتیبان استقرار دوچرخه نیز وجود داشته و دیدگاههای غالب علمی متفاوتی در هرکدام برقرار است.
نتیجهگیری: امکان موقعیتیابی دوچرخه در بین طیف وسیعی از مفاهیم، منشورها و جنبشهای فکری نوین شهرسازی وجود داشته و بدین ترتیب با بررسی صورت گرفته بخشی از خلاء های ملموس نظری کمتوجهی به وسیله دوچرخه برطرف شده است.
شکلگیری و گسترش مفهومی از پرفورمنس در مطالعات شهری با تمرکز بر «یلهگردی» گی دبور
دوره 4، شماره 2، شهریور 1402، صفحه 44-59
شهاب پازوکی؛ علی تقوی
چکیده طرح مسئله: بررسی و تحلیل چگونگی شکلگیری و بسط مفهومی از «پرفورمنس» در مطالعات شهری، با تمرکز بر حوزۀ بلاغی «پیادهروی شهری» و تأثیر این مفهوم بر شکلگیری برداشتهای جدید از شهر و روالهای شهری، مسئلۀ این تحقیق است.
اهداف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تأثیر مفهوم «پرفورمنس» در گفتمان شهری و معرفی کارآیی آن در مطالعۀ پدیدههای شهری و طراحی فضاهای عمومی شهری انجام شده است.
روشها: روش پژوهش حاضر کیفی است. بر پایۀ مطالعۀ کتابخانهای، نحوۀ شکلگیری این مفهوم و تأثیرات آن در حوزۀ مطالعات شهری تحلیل شده است
یافتهها: پیادهروی شهری (بهویژه «یلهگردی» دبور) بهواسطۀ برخورداری از ظرفیتهای درونی، خاستگاه مفهومی از پرفورمنس بوده که نهتنها زمینهساز تغییر مناسبات شهر با ساکنانش شده، بلکه در پیدایش روالها و اشکال جدید رفتاری در شهر مؤثر بوده است. یلهگردی عناصری چون بازی، نمایش، مداخله و موقعیت را به نظام شهر تحمیل کرده و شهر را نه بر اساس روایت مسلط پیشین، بلکه بر پایه تجربهورزیهای کنشگران مورد خوانش قرار میدهد.
نتیجهگیری: توجه ویژه به فعالیتها و امور روزمره، مواجهات زودگذر، فرایندهای عمل و کنشهای متقابل اجتماعی درزمینۀ شهر، نیازمند رویکردی است که بتواند منطق عملکردی این فعالیتها را رمزگشایی کند. پرفورمنس هم بهعنوان نوعی رفتار و هم بهعنوان نوعی قیاس و روش کارآمد، ظرفیتهای خود را در مطالعات شهر نشان داده و به اثبات رسانیده است.
بازشناسی و تبیین اصول مبتنی بر حرکت و سکون (نمونه مورد مطالعه: دروازه قرآن شیراز) *
دوره 4، شماره 1، اردیبهشت 1402، صفحه 99-114
فاطمه برزگر؛ سکینه معروفی
چکیده اهداف: حرکت وسیله ای برای درک فضای شهری است و مفهوم شهر از طریق حرکت درون آن بیان می شود. اما امروزه تصویر شهر که در حین حرکت (چه پیاده و چه سواره) دیده می شود، مفهومی بجز جابجایی و انتقال را القاء نمی کند. در شهر امروزی نشانه ای از حرکتِ مثبت، هدفمند و معنی دار (حرکتی که ضمن رفتن، اثر مثبت بر حس پذیری شهروندان بگذارد)، و سکونی که موجب به آرامش رسیدن مخاطب در فضاهای شهری باشد، دیده نمی شود. هدف از ارائه این مقاله بازشناسی اصل حرکت و سکون و کاربرد آن در ساماندهی نظام های حرکتی شهری می باشد.
روشها: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی (تحلیل محتوا)، به منظور توصیف عینی و کیفی محتوای مفهوم حرکت و سکون، با استفاده از متن ها و اسناد (مکتوب، شفاهی و تصویری) به صورت نظام دار و هدفمند می باشد.
یافته ها: نمونه مورد مطالعه مجموعه دروازه قرآن شیراز بوده که یک نمونه موفق در به کارگیری اصل حرکت و سکون در تمامی ابعاد خود می باشد.
نتیجهگیری: براساس تحقیق انجام شده به منظور ساماندهی نظام های حرکتی شهری لازم است به بعد معنوی حرکت (معنابخشی به حرکت و سکون) و تغییر نظام تک حرکتی (در دوران گذشته) به نظام های حرکتی همزمان (در شهرهای امروزی) توجه ویژه شود.
تبیین مفاهیم و رویکردهای مرتبط با جابهجایی در فضاهای شهری
دوره 3، شماره 2، شهریور 1401، صفحه 1-23
نیلوفر پناهی؛ محمدرضا پورجعفر؛ احسان رنجبر؛ علی سلطانی
چکیده بیان مسئله: بخشی از مسائل کنونی مرتبط با جابهجایی در فضاهای شهری به نوع تعریف و سنجش مفهوم جابهجایی برمیگردد. جابهجایی ظرفیت متمایز متحرک بودن است و برحسب اینکه این ظرفیت با ذهن افراد یا محیط ساختهشده مرتبط شود؛ به شیوههای متفاوتی تعریف میشود.
هدف: هدف از انجام این پژوهش، مرور نظریات مرتبط با جابهجایی و درنتیجه ارائه چارچوبی نظری و عملیاتی برای سنجش جابهجایی در فضاهای شهری است.
روش: در این راستا به تحلیل محتوی نظریات مرتبط با جابهجایی در سه مرحله آماده سازی، سازماندهی و طبقه بندی و خلاصه سازی پرداخته شده است.
یافتهها: تحلیل محتوی نظریات نشان دهنده این است که این نظریات در مجموع به سه دسته نظریات ذهنگرا، محیطگرا و تکثرگرا قابل تقسیم هستند؛ نظریات ذهنگرا بر ماهیت ذهنی جابهجایی توجه دارند و جابهجایی را تابعی از عادات، نگرشها، انگیزه ها و هنجارهای افراد میدانند؛ در مقابل، نظریات محیطگرا به تأثیر عوامل محیطی نظیر تراکم، اختلاط کاربری و دسترسی بر جابهجایی افراد توجه ویژه ای دارند. نظریات تکثرگرا نیز تفاوتهای شهروندان را با توجه به ویژگیهای فردی و موقعیتی آنها مدنظر قرار میدهند و از اینرو تنوع و تفاوت را در جابهجایی مؤثر میدانند و آن را در ارزیابی و سنجش دخالت میدهند.
نتیجه گیری: بررسی عوامل تأثیرگذار بر جابهجایی نشان دهنده این است که جابهجایی مفهومی پیچیده و چند سطحی است که تحت تأثیر عوامل بسیاری قرار دارد؛ بنابراین چنانچه برنامه ریزان شهری درصدد بهبود سیستم جابهجایی درونشهری باشند، باید به نقش مجموع این عوامل و ارتباطات بین آنها توجه ویژه ای داشته باشند.
خود مردمنگاری متحرک به عنوان روشی برای فهم تجربه های زیسته از جابهجایی های شهری
دوره 1، شماره 4، اسفند 1399، صفحه 1-11
محمد نظرپور
چکیده اهداف: با ظهور «چرخش جابهجایی» و بهتبع آن شکلگیری «پارادایم جدید جابهجایی»، جریانها و شیوههای متنوع جابهجایی بهمثابه کنشهای بر سازنده تجارب زیسته متفاوت فردی و جمعی در نظر گرفته میشود که تجربه جدیدی از مفاهیم بیانشده را از خلال تجارب متحرک ممکن میکند. بااینکه دو دهه از ظهور این پارادایم جدید و این مسئله معرفتشناسانه در حوزه علوم اجتماعی میگذرد هنوز روششناسی جامع و متناسب برای درک و فهم این تجارب زیسته متحرک ارائه نشده است. مقاله حاضر به دنبال بسط روششناسی موجود برای فهم و درک این تجارب زیسته متحرک است؛ روشهایی که بتوانند به معانی نهفته در این تجارب متحرک دست پیدا کنند.
روش: این مقاله پس از بررسی این خلأ روش شناسانه، «خود مردمنگاری متحرک» را بهمثابه روشی نو برای فهم این تجارب زیسته در حین حرکت تبیین و پیشنهاد میکند.
یافته: روش خودمردم نگاری متحرک به محققهای حوزه مطالعات شهری امکان فهم معناهای زیسته در کنشهای جابهجایی در محیطهای زندگی روزمره را از خلال تجربه زیسته خود و دیگران در چارچوب پارادایم جدید جابهجایی فراهم میکند.
نتیجه گیری: خود مردم نگاری که روشی نوظهور در مردمنگاری است و هدف آن فهم تجربه زندگی روزمره از خلال تجربه زیسته محقق است می تواند در ترکیب با روش های متحرک به روشی کارآمد در حوزه فهم تجربه های زیسته در جابه جایی های شهری در رشته های مطالعات شهری تبدیل شود.
مناسب سازی معابر شهری با نیاز جامعه معلولین ( مطالعه موردی: شهر تهران)
دوره 1، شماره 4، اسفند 1399، صفحه 75-91
لیدا حرمتی؛ مهدی نورمحمدی
چکیده معلولان مانند سایر افراد حق دارند که به راحتی در فضاهای شهری به ویژه معابر و پیاده رو ها تردد کنند و در این رابطه با مشکل و مانعی مواجه نباشند. رعایت نکردن قوانین مناسبسازی و رفع موانع معماری در سطح شهر مشکلات عدیدهای برای افراد معلول، جانباز، افراد کم توان، سالمندان و ... ایجادکرده است. هدف پژوهش حاضر ایجاد معابر شهری منطبق با نیازهای معلولین میباشد. جامعه آماری پژوهش مسئولین ذیربط در شهرداری و سازمان بهزیستی مناطق 2 و 10 شهر تهران و همچنین معلولین ساکن و در حال تردد در سطح مناطق مذکور میباشد که از روشهای نمونههای در دسترس یا نمونههای اتفاقی استفاده شده است برای محاسبه حجم نمونهی معلولین و جانبازان از روش کوکران استفاده شده است. و به طور تصادفی 384 نفر از معلولین و 164 نفر از مسئولین مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور گردآوری دادههای پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و تجزیه و تحلیل دادهها، با نرمافزار spss انجام شد. یافتههای پژوهش نشان داد که در منطقه 2 و 10 تهران مناسب سازی مطابق با استاندارد صورت جزئی صورت گرفته است و در صورت اجرای ضوابط متناسب با نیاز جامعه معلولین تردد سایر افراد جامعه نیز بهبود می یابد. در شرایط کنونی کم بودن سهم جامعه معلول از کل جامعه در سرشماریها؛ نبود کفایت منابع مالی شهرداریها و نبود درک ضرورت اجرای ضوابط و مقررات متناسب با نیاز جامعه معلولین از سوی مسئولین ذیربط از اهم دلایل عدم انطباق معابر متناسب با نیاز معلولین میباشد.
فهم تجربه زیسته دوچرخهسواری در شهر تهران (یک مطالعه خود مردم نگارانه)
دوره 1، شماره 2، شهریور 1399
محمد نظرپور؛ مریم ساعدی
چکیده در پژوهشهای حوزه شهر انسانمدار، دوچرخهسواری شهری عمدتاً در سایه مطالعات مربوط به پیادهها قرار گرفته است. عمده مطالعات مربوط به دوچرخهسواری این پدیده را ذیل رشتههایی چون مهندسی ترافیک، مدیریت شهری و حوزه سلامت قرار داده است و در این میان معدود مطالعاتی وجود دارد که نگاهی جامعهشناسانه و انسان شناسانه به این زیست متفاوت شهری داشتهاند. از طرفی با وجود مطالعات متعددی که به تجربه زیسته پیادهها در شهر پرداختهاند، مطالعات بسیار محدودی در راستای فهم بخشی از تجربه دوچرخهها در شهر انجام شده است. علاوه بر این مطالعات صورت گرفته در این حوزه غالباً از روشهای کمی برای رفع نیازهای زیرساختی و افزایش قابلیت دوچرخهسواری استفاده کردهاند، پژوهشهایی که مبتنی بر روشهای کمی و پوزیتیویستی صرفاً به پاسخهای کالبدی-فضایی دوچرخهسواران از جمله طراحی مسیرها،ایستگاهها و... پرداختهاند. پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته دوچرخهسواری در شهر خودرو محوری چون تهران با نگاهی جامعهشناسانه و انسان شناسانه به آن با کاربست روش نوظهور خود مردم نگاری (همکارانه) انجام شده است. نتایج حاصل در قالب ابعاد چهارگانه تجربه زیسته (فضا، بدن، روابط اجتماعی و زمان) ارائه شده است که نشان میدهد دوچرخهسواران در شهر تجربه کاملاً متفاوت از پیاده و سایر افراد در ارتباط با شهر و دیگران میسازند که پژوهشهای کاربردی در حوزههایی چون طراحیشهری نیازمند فهمی بنیادین از این تجربههای زیستهاند تا بتوانند فضای شهری را به شکل مطلوبی به نفع دوچرخهسواران تغییر دهند.