به سوی تبیین مفهوم مکانسازی در فضاهای عمومی شهری زیرزمینی
دوره 5، شماره 4، آذر 1403، صفحه 19-37
https://doi.org/10.48311/UDD.5.4.19
احسان رنجبر؛ مرتضی میرغلامی؛ مرتضی خیاط پور نجیب
چکیده مترو علاوه بر تأمین حملونقل عمومی، زمینۀ ارتباط شهروندان را با یکدیگر و محیط شهری برقرار میکند. ازاینرو توجه به مسئلۀ تعاملات اجتماعی و تمهیدات فضا برای تبدیل به مکانهای شهری حائز اهمیت است.
هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به ساختاری در برقراری کیفیت زیست در فضاهای زیرزمینی است که دارای بیانی جامع از مکانسازی باشد.
روششناسی پژوهش در این تحقیق، مبتنی بر جمعآوری و تحلیل دادههای متنی و اسنادی و به عبارتی مبتنی بر روش تحقیق کیفی است؛ این جستار نظری متأثر از پارادایمهای تفسیری، به دنبال تقویت فهم انتقادی از فرایندهای تولید و مصرف در قالب فضای عمومی شهری است.
یافتهها نشانگر آن است که فضاهای زیرزمینی شهری برای ایفای نقش بهعنوان فضاهای شهری بایستی مجموعه کیفیتهای منحصربهفردی را در ساختاری متناسب با نیاز شهروندان ارائه کنند؛ چراکه کیفیتهای فضای شهری زیرزمینی علاوه بر محدودۀ مشخص فضای شهری، حدودی فراتر را در برمیگیرد. این فضاهای شهری را میتوان در گونههای فضای زیستشده، فضای ادراکشده و فضای پنداشتهشدۀ شهروندان موردبررسی قرار داد.
در نتیجهگیری باید گفت در جهت نیل به نوعی مکانسازی، مؤلفههای زندگی روزمره شامل کردار فضایی، بازنمایی فضا و فضای بازنمایی در تطابق با کیفیتهای فضاهای شهری زیرزمینی همچون کیفیتهای درون فضا، کیفیتهای میان فضا و کیفیتهای برون فضایی (خوانایی، همهشمولی، سرزندگی، دسترسیپذیری، اعتدال، ارائۀ تنوعی از خدمات و امکانات)، بر شکلدهی به منظر زندگی روزمرۀ شهروندان اثرگذار هستند و شناسایی این کیفیتها و کنش متقابل زندگی روزمرۀ شهروندان و فضای شهری، میتواند منجر به آفرینش مکان و فرایند مکانسازی شود.
مبلمان شهری و ملاحظات طراحی آن در فضاهای شهری
دوره 5، شماره 4، آذر 1403، صفحه 55-66
https://doi.org/10.48311/UDD.5.4.55
سمانه جلیلی صدراباد؛ محیا ستاری؛ سمیه جلیلی صدرآباد
چکیده بیان مسئله: مبلمان شهری یکی از عناصر مهم در فضاهای شهری به جهت خدمات رسانی به شهروندان محسوب میشود که از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ لذا در طراحی و مکانیابی این مبلمان باید تمامی شرایط و ملاحظات لازم را در نظر گرفت.
اهداف: هدف اصلی در این پژوهش بررسی ملاحظات طراحی مبلمان شهری در فضاهای شهری است که برای این منظور در این مطالعه معیارها و ملاحظات مربوطه مورد سنجش قرار میگیرند.
روش تحقیق: پس از مطالعات و بررسیهای انجام شده، در ابتدا به بررسی تعاریف مختلفی که کارشناسان برای مبلمان شهری در نظر گرفتهاند پرداخته شده و سپس به دستهبندی آن در دنیا و ایران و پس از آن ملاحظات و معیارهای مبلمان شهری مورد بررسی قرار گرفته است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد که در طراحی مبلمان شهری، ملاحظات و معیارهای طراحی در یک تعامل و رابطه دوجانبه هستند. در واقع میتوان عنوان کرد که از نظر چگونگی توجه به ملاحظات و معیارهای طراحی دو حالت میتواند وجود داشته باشد؛ حالت اول طراحی استاندارد محور و یکسان که در پروسه طراحی آن کلیه ملاحظات و معیارها بهطورکلی موردتوجه است و معیارهای معناشناسانه یا متوجه اهداف نهاد متولی مبلمان است و یا بعضاً فاقد معیارهای معناشناسانه است. این مبلمان و طراحی آن در بازههای زمانی بلند مورداستفاده قرار میگیرد و گاهی پس از گذشت چند دهه بازطراحی انجام میشود.حالت دوم طراحی موردی، که بر اساس شرایط ویژه و بر اساس مکان و بستر قرارگیری مبلمان و با رعایت ملاحظات و معیارهای متناسب با آن طراحی صورت میگیرد.
کیفیت سنجی پارک های شهری از دیدگاه فضای شهری برای همه سنین (میدان پژوهش: پارک ملت قزوین)
دوره 5، شماره 4، آذر 1403، صفحه 85-98
https://doi.org/10.48311/UDD.5.4.85
فاطمه رازقی؛ رضا جعفری ها؛ نرگس میرزاخانلری
چکیده بیان مساله: فضاهای همگانی بویژه پارکها، مکانی حیاتی برای اعضای خانواده در هر سنی به حساب می آیند، در حالیکه تا به امروز کمتر به بیان شاخصهای کیفیت فضایی برای همه سنین در پارکها پرداخته شده و به ندرت الزامات محیط برای گروههای مختلف سنی ترکیب شده است.
اهداف: پژوهش حاضر به دنبال کشف شاخصها به عنوان ابزاری برای پیشروی به سوی جوامع مادام العمر از دیدگاه فضای شهری برای همه ی سنین، در پارکها و در سطحی بالاتر ارتقاء کیفیت فضای همگانی میباشد.
روش: این پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق در آن، توصیفی- تحلیلی است. در پژوهش پیشرو یک متغیر وابسته و 12 متغیر مستقل در پارک ملت قزوین به عنوان میدان پژوهش معرفی شده اند.
یافته ها: در این تحقیق دریافتیم «راحتی» و «مشارکت اجتماعی و تشویق به روابط بین نسلی» بیشترین تاثیر و «امنیت» و «غنای حسی و بهره گیری از خلاقیت در طراحی» کمترین تاثیر را در کیفیت طراحی پارک ملت، برای همه سنین ایفا میکنند، همچنین شاخصهای "ایمنی" و "غنای حسی و بهره گیری از خلاقیت در طراحی" در سنین پایین و شاخصهای "امنیت" و "احترام به تنوع و تفاوت همه سنین با هر میزان توانایی" در سنین بالا، از مهمترین عوامل موثر بر کیفیت این پارک به حساب میآیند.
نتیجه گیری: در نهایت دریافتیم که پارک ملت قزوین هنوز به عنوان پارکی برای همه سنین نمی باشد و در نتیجه متفاوت بودن اولویت شاخصها برای سنین مختلف درمی یابیم که دستیابی به میانگینی از تمام شاخصها میتواند پارک را برای همه سنین مناسب گرداند.
انگاره "شهریتِ معماری" رهیافتی در تبیین قابلیتهای معماری ابنیه در ارتقاء کیفیت فضای شهری پیرامون خود (موردپژوهی: تکیه زنجیری شاهرود)
دوره 5، شماره 3، مهر 1403، صفحه 35-53
https://doi.org/10.48311/UDD.5.3.3
اسلام کرمی؛ منصوره محسنی؛ لیلا رحیمی
چکیده بیان مسئله: علیرغم تاکید نظریه های زمینه گرا و ساختارگرایی به همسویی و تبعیت معماری با زمینه موجود، بنظر میرسد، نقش ساختمان به عنوان عنصری تأثیرپذیر از بافت مطرح شده است تا تأثیرگذار در زمینه و تحول آفرین در آن.
هدف: با نظر به نقش و قابلیت بناهای معماری در ارتقاءکیفیت فضاهای شهری پیرامون خود در بافتهای تاریخی، تبیین انگاره «شهریتِ معماری » به عنوان هدف اصلی پژوهش میباشد.
روشها: با استفاده از روش تفسیری- تاریخی و با استفاده از راهبرد ساختارگرایی در بافت تاریخی محله بیدآباد شاهرود بررسی شده است.
یافته ها: یافته های تحقیق در سه حوزه سازمان فضایی)ارتباط، انتقال، اتصال و توسعه فضا(، سازمان منظر )نقش منظر شناختی بام، نقش معمارانه سازه و تاسیسات، تجلی مقیاسی جزئیات، ارتقاء غنای حسی، اشتراک گذاری و رنگ تعلق شخصی، توده گذاری متناسب با محصوریت معابر همجوار( و سازمان فعالیت و عملکرد )توسعه مقطعی خودکفا، کنترل رفتارهای اجتماعی، جذب کاربریهای سازگار، امنیت فضاهای رهاشده، و زیست پذیری( ارائه و بر این اساس، پیشنهاداتی در حوزه قانونگذاری، مدیریت شهری،آموزش معماری و شهرسازی و آموزشهای مردمی ارایه شده است.
نتیجه گیری: در طی فرآیند طراحی، نه تنها به تأثیرات سایت و محیط زمینه بر معماری بایستی توجه گردد، بلکه به تأثیرات مطلوب و نامطلوب معماری به فضای شهری پیرامون بعد از ساخت نیز باید توجه کرده و در ارزیابی آثار معماری مورد توجه قرار گیرد.
راهنمایی بر ارزیابی کمی کیفیت فضاهای باز و عمومی محلات
دوره 5، شماره 1، خرداد 1403، صفحه 52-70
محمد سلطان زاده؛ عاطفه رئیسی
چکیده اهداف: مطالعات گسترده ای در خصوص رابطه فضاهای باز و عمومی محلات از یکسو و مفاهیم اجتماعی ساکنین و نیز فعالیتهای فردی و گروهی آنها انجام شده است. علیرغم تنوع مطالعات، اجماع کاملی در خصوص جنبه های مختلف تحقیق از مبانی تئوری تا ابزارهای سنجش و ارزیابی آن وجود ندارد. پژوهش حاضر تلاش میکند برای مطالعاتی که هدف آنها بررسی رابطه فضاهای باز و عمومی محلات و شاخصهای فردی و اجتماعی ساکنین است، مسیر یا مسیرهایی را معرفی کند.
روش ها: این پژوهش با استفاده از روش توصیفی اکتشافی بطور مشخص تئوری ها و رویکردهایی که مطالعات این حوزه میتوانند به آنها اتکا کرده و نیز روشها، متغیرها و مؤلفه هایی که میتوانند برای ارزیابی فضاهای باز و عمومی به کار گرفته شوند را معرفی کرده و قابلیت ها و کاستی های آنها را بیان میکند.
یافته ها: بررسی ها نشان داد ترکیبی از چند تئوری میتواند مبنای تحقیقاتی باشد که به رابطه ساکنین محلات و فضاهای باز و عمومی می پردازند و همچنین مدلهایی در جهت تفسیر رابطه بین متغیرها معرفی شد. پژوهش، متغیرهای فضاهای باز را در سه دسته تقسیم بندی کرده و شاخصهایی برای سنجش هر یک ارائه و همچنین سه روش برای سنجش این شاخصها مطرح کرده و نشان داد این سه روش میتوانند بصورت منفرد و یا ترکیبی مورد استفاده قرار گیرند.
نتیجه گیری: ارزیابی کمی کیفیت فضاهای باز و عمومی محلات میتواند با روشهای متفاوت و در مسیرهای مختلفی انجام شود. انتخاب هر یک از این مسیرها که به تشریح آنها پرداخته شده بر اساس اهداف و سوالات هر تحقیق صورت می گیرد.
واکاوی نقش موسیقی خیابانی در سرزندگی فضای شهری (مطالعه موردی؛ خیابان خیام ارومیه)
دوره 4، شماره 4، اسفند 1402، صفحه 1-13
عباس صداقتی؛ سودا محمدزاده
چکیده بیان مساله: هنر شهری، به عنوان رویدادی سیال درصدد کاهش تبعات ناشی از زندگی صنعتی و ایجاد رفتارهای مناسب اجتماعی و فرهنگی است. در فضای شهری انواع مختلف هنرها دیده میشوند؛ که از این بین موسیقی کمتر مورد توجه واقع شده است؛ به گونه ای که صحنه ی کالبدی- فضایی شهر اصولا" جایگاهی مناسب برای اجرای موسیقی خیابانی ندارد. در این تحقیق بررسی خواهیم کرد که آیا علت کم توجهی به این هنر ناشی از کم اثر بودن آن در ارتقا کیفیت فضای شهری است یا اینکه علت را باید در عدم وجود زمینه مناسب جهت قدرت نمایی و نمایش آن جستجو کنیم؟
هدف: هدف پژوهش حاضر، توجه بر ایجاد حس تعلق مکان و سرزندگی به فضای شهری و تاثیر موسیقی خیابانی بر حضار در فضای شهری میباشد.
روش: روش تحقیق در این مقاله به صورت پیمایشی بوده و با تهیه پرسشنامه و انتخاب سه جامعه آماری متفاوت، تاثیر موسیقی خیابانی بر سرزندگی فضای شهری با انتخاب نمونه موردی (خیابان خیام ارومیه) بررسی میگردد.
یافته ها و نتیجه گیری: با بررسی دیدگاه ها، مهمترین انتظار رهگذران و مشتریان از اجرای موسیقی خیابانی ایجاد سرزندگی و نشاط عنوان شده در حالیکه کسبه خیابان بیشتر از آنکه به شاد بودن فضای کسب و کار خود بیندیشند، به افزایش فروش خود اهمیت داده اند و این انتظار در نظر اساتید حفظ شان و جایگاه هنر موسیقی خیابانی، اصلاح دیدگاه از تکدی بینی به امری هنری، در کنار ایجاد راهی برای بهبود شرایط معیشت هنرمندان بوده است. لیکن با وجود این تفاوت انتظار، نظر هر سه گروه بر ارتباط و تاثیر موسیقی خیابانی بر سرزندگی فضای شهری بوده و لزوم تامین فضای مناسب به عنوان جزئی از فضای شهری جهت اجرای آن مورد انتظار همگان ذکر شده است. از طرف دیگر با توجه به عدم دسترسی افراد به اجرای زنده موسیقی در سایر نقاط شهری، تامین و مهیا نمودن امکان اجرای آن در سایر نقاط پرتراکم جهت سرزندگی آن فضا مورد انتظار رهگذران بوده است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که، از نظر کسبه، رهگذران و اساتید موسیقی؛ بین موسیقی خیابانی و نقش آن بر فضای شهری رابطه معناداری وجود دارد و موسیقی به عنوان هنری خیابانی میتواند تاثیر مناسبی در سرزندگی فضای شهری و ارتقا حس تعلق مکان بر رهگذران و از طرفی ایجاد فضای شورانگیز و رونق کسب و کار و افزایش میل پیاده روی در افراد داشته باشد؛ به طوریکه در بسیاری مواقع، انگیزه حضور مجدد رهگذران در آن مکان، از طریق خاطره انگیزی و درک غنای حسی مکان میباشد.
ترجیحات محیطی دختران دانشجو از فضای پردیس های دانشگاهی بر اساس مطالعه کیفی
دوره 4، شماره 3، آذر 1402، صفحه 16-32
سحر جلالیان؛ پویان شهابیان؛ آزاده لک؛ آتوسا مدیری
چکیده اهداف: هدف اصلی پژوهش پیش رو، تبیین اصول و کیفیت های فضایی پردیس های دانشگاهی بر اساس ترجیحات محیطی دختران دانشجو می باشد.
روش ها: ماهیت پژوهش از نوع کیفی اکتشافی می باشد که با تکیه بر روش شناسی تحلیل محتوا و مصاحبه های نیمه ساختار یافته عمیق با جمعا ۴۰ نفر از دانشجویان دختر دانشکده های ادبیات و علوم انسانی و علوم پایه در دو دانشگاه تهران و شهید بهشتی انجام شده است. مصاحبه ها و دستیابی به داده های مناسب تا مرحله اشباع نظری ادامه یافته است.
یافته ها: با توجه به روایت دختران دانشجو، هشت معیار جایگاه شهری، طرح چیدمان پردیس دانشگاهی، طرح معماری دانشکده، مهرانگیزی، برند دانشگاه، توجه به شانیت و حقوق دختران دانشجو، جذابیت فعالیت ها و رویدادهای دانشگاهی و اهمیت پاتوق گرایی در دانشگاه از کیفیت های محیطی موثر در ارتقاء حضور دختران دانشجو در پردیس های دانشگاهی می باشد.
نتیجه گیری: بر اساس ترجیحات محیطی زنان، علاوه بر عوامل کالبدی، عوامل غیر کالبدی نیز در حضورپذیری دختران در پردیس های دانشگاهی موثر می باشد. علاوه بر آن ممکن است فضا واجد کیفیت کالبدی مناسب باشد اما به گونه ای جنسیتی شده که حس انقیاد و تحت کنترل بودن به زنان می دهد. بدین منظور، کیفیت های کالبدی پردیس های دانشگاهی جهت ارتقاء حضور زنان لازم و نه کافی می باشد.
پدیدارشناسی تولید فضای شهری در تجربه زیسته شهروندان تهران از فضاهای عمومی فرهنگی
دوره 4، شماره 2، شهریور 1402، صفحه 27-43
پیمان حسینی گوهری؛ علی اکبری؛ رضا افهمی
چکیده اهداف: در تهران که شهری زاده دوران مدرن و همواره مهاجرپذیر است، برقراری رابطه معنادار میان فضای شهری/کالبدهای معماری با شهروندان، یکی از مهمترین چالشهای طراحی و برنامهریزی بوده است. بافت جمعیتی و کالبدها با سرعت زیاد دچار تحولات چشمگیر میشوند و شهروندان نقاط اتکای کمتری مییابند تا خود و خاطراتشان را با آنها بازیابند.
روشها: پارادایم تحقیق تفسیری و رویکرد تحقیق، کمی است. منطق استدلال مبتنی بر استدلال استنتاجی است. آنالیز دادهها از طریق طرح تحقیق توصیفی-تحلیلی و آزمون میانگین دادهها، تعیین ضریب همبستگی مؤلفهها و نهایتاً تحلیل عاملی اکتشافی انجام شده است.
یافته ها: در بعد کنش فضایی، «فیزیک و ساختار فضا» و «ساختار نشانهها» بیشترین امتیاز را کسب کردهاند. پاسخدهندگان قادر به درک ساختار فضا و رابطه اجزا و فهم زبانی هستند که معانی را منتقل میکند. در بعد بازنمایی فضا، «ایدئولوژی و پیشداشتههای ذهنی» بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. پاسخدهندگان ذهنیتهای خود را در تطبیق با تجربههای جدید در قضاوت ارزشهای کیفی فضا، دخالت دادهاند و نسبتی از آن را انتظار دارند. در بعد فضای بازنمایی، «ادراک اجتماعی» بالاترین میانگین را داشته است و این میرساند که افراد به پاسخگویی فضا به نیازهای روانی آنها از امر اجتماعی و تجربه فضا در کنار سایر شهروندان اهمیت دادهاند.
نتیجهگیری: ابعاد پدیدارشناختی فضا در روند تولید فضای عمومی شهری در قلمروی کاربریهای فرهنگی، به نحوی قابلاحصا و ارزیابی است که در تجربه زیسته افراد از فضا ملموس است. این امر میتواند به طرز معناداری برنامهریزی فضاهای شهری و طراحی کالبدهای معماری را تحت تأثیر قرار دهد.
طراحی همهشمول فضاهای همگانی برای افراد کم توان در خیابان انقلاب اسلامی (حدفاصل میدان فردوسی و سازمان بهزیستی تهران)
دوره 4، شماره 2، شهریور 1402، صفحه 91-119
سمانه جلیلی صدرآباد؛ مهدیه نوروزی پور فیروز
چکیده اهداف: فضای شهری از اصلیترین مکانها برای تعاملات اجتماعی مردم است که شامل میدانها، خیابانها، دسترسیها و... میباشد. این فضاها نیازمند طراحی همهشمول به معنی استفاده راحت و آسان برای تمامی افراد با هر محدودیت جسمی و حرکتی است. بخش قابلتوجهی از شهروندان را افراد کمتوان تشکیل دادهاند لذا باید توجه ویژهای به برطرف نمودن نیازها و مشکلات آنها در سطح شهر انجام شود. افراد کمتوان شامل شهروندانی با معلولیت حرکتی، ذهنی، حسی و احشای داخلی، زنان باردار، کودکان و سالمندان هستند. در همین راستا هدف این مقاله بررسی و شناخت مشکلات فیزیکی تردد افراد کمتوان در محور مورد مطالعه و ارزیابی آنها برای حضور افراد کمتوان و توانیاب میباشد.
روشها: پس از شناخت وضع موجود بهوسیله مطالعه منابع کتابخانهای و طرحهای فرادست، با انجام برداشت میدانی از محور مطالعاتی به تحلیل آن با روش SWOT و سناریو ویزارد پرداخته شده است. پس از اولویتبندی راهبردهای تدوین شده به طراحی سیاست و راهکارهای اجرایی پرداخته شده است.
یافته ها و نتیجهگیری: یافتههای بهدستآمده از این پژوهش نشان میدهد، از مهمترین مشکلات موجود در محور هدف میتوان به عدم مناسبسازی مبلمان برای استفاده افراد کمتوان توانیاب، عدم کفسازی مناسب، عدم مکانیابی مناسب موزاییکهای مسیریابی نابینایان، عدم مناسبسازی ایستگاههای حملونقل اشاره نمود. همچنین با انجام راهکارهایی مانند مناسبسازی کاربریهای خدماتی، مناسبسازی ایستگاههای حملونقل، کفسازی استاندارد برای انواع گروههای کمتوان، مکانیابی مناسب مبلمان شهری، طراحی مبلمان شهری برای استفاده تمامی شهروندان و ایجاد تابلوهای حسی و صوتی میتوان فضاهای شهری را برای حضور افراد کمتوان و توانیاب آمادهسازی کرد.
تبیین و سنجش کیفیت «معنویت» در فضاهای شهری اصفهان
دوره 4، شماره 1، اردیبهشت 1402، صفحه 73-98
الهام قاسمی؛ سیدمهدی خاتمی؛ مهدی مطیع؛ محمدرضا پورجعفر
چکیده اهداف: یکی از چالشهای امروز جهان بحران معنویت است که عمدتا به علت تمرکز مدرنیسم بر مادیگرایی و مصرفگرایی رخدادهاست. در بیست سال اخیر نظریات اندیشمندان مختلفی پیرامون معماری و شهرسازی معنویتگرا آغازشده که گام مهمی در تحقیقات حوزه معنویت بشمار میرود. هدف این پژوهش فهم ابعاد کیفیت معنویت در فضاهایشهری و سنجش آن در برخی فضاهایشهری اصفهان است.
روشها: در بخش کیفی از روش مرورسیستماتیک جهت مرور ادبیاتموضوع، روش دلفی و مصاحبه نیمهساختاریافته با نخبگان و متخصصین (51 نفر) و مصاحبه عمیق با شهروندان (21 نفر) جهت شناسایی ابعاد معنویت و ویژگیهای فضاهایشهریمعنوی بهره گرفتهشده و مصاحبهها با روش تحلیلمضمون، تحلیل و شبکه مضامین ارائهشدهاست.
یافته ها: در بخش کمی، آرای دو گروه نخبگان (51 نفر) و شهروندان (400 نفر) به منظور رتبهبندی ادراک معنویت از 22 فضای منتخب شهراصفهان بر اساس مقیاس لیکرت به وسیله پرسشنامه بررسی شده و از آزمون فریدمن جهت رتبه بندی ادراک معنویت و از تحلیل واریانس یک طرفه جهت مقایسه ادراک حس معنویت گروههای مختلف استفاده شدهاست.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد فضای شهری معنویتگرا در بستری (زمینه پیشینی) بر اساس اعتقادات دینی یا غیردینی شکل گرفته و هر کدام از این زمینهها به شکلگیری هویت اجتماعی فرهنگی در شهر ختم میشوند که بسترساز خلق فضاهای شهری معنوی است. اینگونه فضاها اثرات متفاوتی بر افراد دارد (اثرات پسینی) که شامل ارتباط مطلوب فرد با خدا، خود، دیگران و طبیعت است. هم چنین بر اساس امتیازات دو گروه اساتید و شهروندان به میزان معنویت در فضاهای شهری اصقهان، مسجد جامع بیشترین و بازارچه حسن آباد کمترین امتیاز را کسب نمودهاند.
به سوی فرایند جامع ارزیابی کیفیت فضاهای عمومی شهری در شهرهای ایران
دوره 4، شماره 1، اردیبهشت 1402، صفحه 115-134
احسان رنجبر؛ زهرا سادات آیت اللهی طباطبایی؛ آرسینه کشیش یانس
چکیده اهداف: نگاه به مطالعات سنجش کیفیت فضای عمومی در ایران و ادبیات جهانی نشان از گونه ای یکسان سازی در استفاده از معیارهای سنجش کیفیت دارد. در حالیکه مفهوم کیفیت فضای عمومی متناسب با گونه فضا و همچنین بستر سیاسی-اقتصادی-اجتماعی شکل گیری و تحول فضای عمومی می تواند فهم و درکی متفاوت فراهم آورد. به نظر می آید در سنجش کیفیت فضای عمومی بیشتر تمرکز بر روشهای کمی و آماری بوده و فهم ماهیت فضا در سنجش کیفیت نقش پر رنگی نداشته است. این پژوهش مسیری جدید در روش سنجش کیفیت فضای عمومی مبتنی بر ترکیب روش های کیفی و کمی ارائه می دهد.
روشها: جهت اعتبارسنجی فرایند پیشنهادی، میدان هفت حوض به عنوان مورد مطالعه پژوهش انتخاب شده است. از ترکیب روش های تحلیل محتوا، تفسیری-تاریخی، مصاحبه عمیق و تدوین خاطرات شفاهی، رفتارشناسی و تحلیل همبستگی در این پژوهش استفاده شده است.
یافته ها: این پژوهش روش شناسی جدیدی مبتنی بر هفت گام شناسایی معیارهای ارزیابی کیفیت فضای عمومی مبتنی بر ادبیات جهانی، شناسایی معیارهای ارزیابی کیفیت آزمون شده در مطالعات مبتنی بر تجربه ایرانی فضاهای عمومی، تجمیع معیارهای گام اول و دوم و اعتبارسنجی امکان ارزیابی معیارهای انتخاب شده در فضای عمومی مورد مطالعه مبتنی بر بازدید میدانی، مطالعه تفسیری-تاریخی تحول فرم فضای عمومی در دوره های مختلف تاریخی، انجام مطالعات رفتاری مبتنی بر روش یان گل، انجام مصاحبه عمیق با کاربران دارای سابقه استفاده طولانی از فضا جهت استخراج خاطرات شفاهی و شناسایی مهمترین معیارهای کیفیت فضا در طول زمان و تحلیل کمی همبستگی های معیارهای کیفیت را ارائه می دهد.
نتیجهگیری: ارائه یک روش شناسی جامع در ارزیابی کیفیت فضاهای عمومی شهری مهم ترین نتیجه این پژوهش است.
تبیین مفهوم پیوستگی درون ماندگار ساختمان و شهر؛ بسوی یک معماری نا_نهاد
دوره 3، شماره 4، دی 1401، صفحه 74-91
میلاد حیدری؛ علی اصغر ملک افضلی؛ مهتا میرمقتدایی
چکیده اهداف: امروزه گسترش شهرنشینی، با کمرنگ شدن و یا ازبین رفتن فعالیتهای انسانی در فضای بین ساختمانها همراه است. هدف این پژوهش، شناخت ابعاد پیوستگی ساختمان و شهر و چگونگی تسخیر آن توسط شبکه معنا و نهایتا یافتن راه رهایی و مقاومت در برابر این شبکه در قالب پیوستگی درونماندگار میباشد.
روش: روش تحقیق پژوهش حاضر کیفی است، بهگونهای که در سطح پارادایم، دارای نگرش رهاییبخشی است. در سطح راهبرد با تحلیل گفتمان انجام و با بکارگیری تدابیر گردآوری داده، کدگذاری، تحلیل، نمایش، تبیین و زدودن پیادهسازی میگردد.
یافتهها: یافته های پژوهش، حاکی از آن است که عوامل پیوستگی ساختمان و شهر ازطریق شبکهای پنهان و در قالب سه مقیاس کلان، واسط و خرد با یکدیگر در ارتباطاند. بدین ترتیب که مقیاس کلان عوامل معنایی، مقیاس واسط عوامل اجتماعی و مقیاس خرد عوامل کالبدی و کارکردی-رفتاری را شامل میشود. از اینرو نهادهای اجتماعی به عنوان مقیاس واسط، دارای فرم و فعالیت مشخصی هستند، بهصورتی که پس از شکلگیری، ارتباط خود با بعد بیکران را ازدست داده و در قالب نهاد رسمی و درون شبکه معنا به حیات خود ادامه میدهند، که نهایتا منجر به افزایش کنترل و قدرت، توسعه مالکیت خصوصی و گسست بیشتر ساختمان و شهر میگردد.
نتیجه گیری: در نتیجه و به منظور پیوستگی درونماندگار ساختمان و شهر میبایست، نهاد رسمی برای دستیابی مجدد به عرصه بیکرانی و تعریف مجدد نهاد اجتماعی غیرفعال گردد و از هر آنچه شبکه معنا بر مفهوم نهاد مترتب نموده زدوده شود. این امر توسط حضور نا-نهادها در فضای بین ساختمانها محقق میگردد.
برنامهریزی شهر اسلامی در میانهی دو گفتمان الهیاتی حجاب و عفاف
دوره 3، شماره 2، شهریور 1401، صفحه 43-51
محمدحسین بادامچی
چکیده مواد و روش: با فروریختن معرفتشناختی و حرفهای برنامهریزی عقلانی-تکنوکراتیک، نظریه برنامهریزی شهری ظرفیت نظری تازهای برای در نظر گرفتن و تحلیل تحولات جامعهشناختی شهر و تأثیرات گفتمانهای مختلف در شکل دادن به فضاهای شهری پیدا کرده است. بر پایه این درک پسامدرن از برنامهریزی شهری ذیل یکی از میدانهای استراتژیک جامعهشناسی ایرانی یعنی میدان «جنسیت و الهیات»، فضای شهری آماج دو دسته نیروهای اجتماعیِ زنانه و الهیات حکمرانی جنسیتی متناسب با آن قرار گرفته است.
هدف: این مقاله پس از مرور تحول مذکور در حوزه نظریه برنامهریزی، خواهد کوشید که نظریه جامعهشناختی «زنانه شدن شهر» نعمتالله فاضلی را در زمینه گفتمانهای الهیاتی حکمرانی فضای جنسیتی شهری پس از پیروزی انقلاب قرار دهد.
یافتهها: ازنظر الهیاتِ برنامهریزی شهری به نظر میرسد که باید میان دو گفتمان «حجاب» (veiling) و «عفاف» (piety) درون رخداد انقلاب اسلامی 57 تمایز قائل شد: گفتمان سنتی حجاب که به خانهنشین کردن زنان و تک جنسیتی کردن فضاهای عمومی نظر دارد و گفتمان انقلابی عفاف که از حضور زنان در عرصه عمومی و سلامت اخلاقی و عاری از تعرضات و ابژهسازی جنسی در روابط مدنی و پایاپای میان زن و مرد دفاع میکند.
نتیجهگیری: این دو گفتمان نتایج بهکلی متفاوتی در برنامهریزی فضاهای شهری پس از انقلاب بر جای نهاده که یکی از نمونههای مهم آن تفاوت میان حضور برابر زنان و مردان در «رواق امام خمینی» حرم مطهر رضوی در مقایسه با طرح کلی مستوری و حاشیهنشینی زنان در بخش سنتی حرم و معماری سنتی و معمول مساجد است که بهخوبی بر رقابت میان دو گفتمان الهیاتی حجاب و عفاف در برنامهریزی فضاهای شهری و مواجهه مثبت یا منفی با زنانه شدن محیطهای شهری دلالت دارد.
بررسی تطبیقی نقش پیادهراه ها در ارتقای کیفیت محیط (مطالعه موردی: پیادهراه خیابان 15 خرداد و خیابان صف تهران)
دوره 3، شماره 1، تیر 1401، صفحه 17-38
معصومه رشتبری؛ غلامرضا لطیفی؛ مجتبی رفیعیان
چکیده اهداف: پیادهراه ها به دلیل ویژگیهای خود در ایجاد تعاملات اجتماعی، اهداف عملکردی و زیستمحیطی از اهمیت بالایی برخورداراست. هدف اصلی این پژوهش بررسی و سنجش اثرات ایجاد پیادهراه بر ارتقا و بهبود شرایط کیفیت محیط شهری و مقایسه دو پیادهراه پانزده خرداد و پیادهراه صف (سپهسالار) میباشد.
روش: بهمنظور انجام این پژوهش ابتدا با استفاده از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی متغیرهای کالبدی، کارکردی (عملکردی) و ادراکی تأثیرگذار بر ارتقا کیفیت پیادهراه استخراج گردید. متغیرهای فوق از طریق شاخصهای تعیین شده در دو پیادهراه پانزده خرداد و صف (سپهسالار) ارزیابی شدند. برخی از شاخصها در پیادهراه ها با استفاده از مشاهده کارشناسی و از طریق نقشهها و جداول مورد بررسی قرار گرفتند. در مورد برخی دیگر، از پرسشنامه برای سنجش متغیرهای کالبدی، کارکردی (عملکردی) و ادراکی استفاده گردید. پرسشنامه تنظیم شده از نظر پایایی و روایی با روش الفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفته و از طریق تست اولیه ناهماهنگیهای درونی مورد بازبینی قرار گرفت. دادههای جمعآوریشده، با استفاده از نرمافزار SPSSو بهویژه آزمونهای ناپارامتریک تحلیل شد و فرضیههای پژوهش مورد آزمون قرار گرفت.
یافتهها: نتایج مطالعات در حالت کلی، حاکی از آن بود که بین متغیرهای تسهیلات و تأسیسات (کالبدی)، کارکرد اقتصادی و خدماتی (کارکردی - عملکردی) و نظم (ادراکی) با ارتقا کیفیت محیط بیشترین رابطه معنادار وجود دارد. از سوی دیگر بین افزایش حس تعلق به مکان بهواسطه ایجاد محور پیاده پانزده خرداد و پیادهراه خیابان صف و افزایش تعاملات اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق مطلوبیت کیفیت محیط شهری که شامل سه بعد کالبدی و کارکردی (عملکردی) و ادراکی میباشد در پیادهراه صف بهجز متغیر کارکردی (عملکردی)، در بقیه متغیرها میانه بالاتر از میانه نظری بوده است. ولی در پیادهراه پانزده خرداد فقط در متغیر ادراکی میزان رضایتمندی بالاتر از میانه نظری پژوهش میباشد.
بررسی تطبیقی مؤلفههای موثر بر شفابخشی منظر در باغ های تاریخی و معاصر (مطالعه موردی: باغ دلگشا و باغ خانواده شیراز)
دوره 3، شماره 1، تیر 1401، صفحه 77-95
مژده مختاری؛ منصور یگانه؛ رضا افهمی
چکیده اهداف: منظر شفابخش در دنیای آشفته، پرتنش و متراکم امروزی که حاصل بحرانهای محیطی است یکی از رویکردهایی است که در فضا سبب کاهش بیماریهای جسمی- روانی و اجتماعی شهروندآنکه به دنبال دنیای آشفته، پرتنش و متراکم امروزی که حاصل بحرانهای محیطی است، به وجود آمده است، میشود. فضاهای معماری تاریخی و معاصر با توجه به الگوی ساختی که دارا میباشند در شفابخشی منظر نیز دارای اثرات متفاوتی هستند.
روشها: تحقیق حاضر بر اساس ماهیت و قلمرو موضوعی در حوزه تحقیقات کاربردی و توسعهای است و از نظر روش انجام تحقیق توصیفی-تحلیلی است که بهصورت آمیخته(کمی-کیفی) انجام شده است. تحلیل کیفی مقاله بر اساس مشاهدات و شاخصهای اثرگذار بر شفابخشی صورت گرفته شده است و پس از آن بهمنظور تطبیق شاخصهای تحلیل شده به اولویتبندی آنها بر اساس نظر پرسششوندگآنکه کاربران باغهای مطالعاتی بودهاند با ضریب تغییرات پرداخته شده است. جامعه آماری شامل کلیه استفادهکنندگان از فضای باغ دلگشا و خانواده در نظر گرفته شده است که حجم نمونه 100 نفر (حداقل حدنصاب تحلیل توصیفی) در نظر گرفته شده است که بهصورت تصادفی انتخاب شدهاند.
یافتهها: با استناد به نتایج قابل قبول مشاهده شد بررسی تطبیقی مؤلفههای مؤثر بر شفابخشی منظر در باغهای تاریخی و معاصر میتواند منجر به الگوی ساخت فضایی شود که مؤلفههای شفابخشی منظر در آن حائز اهمیت باشد.
نتایج: نتایج پژوهش حاکی از آن است که در باغ سنتی دلگشا وضوح فضایی ، انتخاب کردن، خلوت گزیدن و تجربهی کنترل امور باغ ، خوانایی ، تعامل اجتماعی و تحرک از سایر شاخصها از نظر افراد مورد مطالعه دارای اهمیت بیشتری بوده است. در حالی که در باغ معاصر خانواده تحرک فضایی ، تعامل اجتماعی ، تنوع فضایی ، گونههای گیاهی سبز و وضوح فضایی از سایر شاخصها از نظر افراد مورد مطالعه دارای اهمیت بیشتری بوده است.
گونه شناسی فضاهای گمشده در خیابان شهید بهشتی شهر کرج، با بهره مندی از رویکرد پروژه های محرک توسعه
دوره 2، شماره 3، بهمن 1400، صفحه 1-18
مریم محمدی؛ احسان فدوی
چکیده اهداف: شناسایی و گونه شناسی فضاهای شهری گمشده در خیابان شهید بهشتی شهر کرج و بررسی میزان تحرک هر یک از این فضاها، اولویت برنامه ریزی و طراحی برای آنها.
روشها: در بررسی نمونه ی موردی با رویکرد متخصص محور و مبتنی شاخصهای ادبیات نظری، فضاهای گمشده شناسایی و بررسی شده است. درواقع از روش برداشت میدانی مشتمل بر مشاهده، برداشت از فضا و عکسبرداری استفاده شده و با تکمیل چک لیست، میزان تحرک هر فضا با نگاه متخصص محور ارزیابی شده است.
یافته ها: بر اساس ارزیابی فضاها در ابعاد عملکردی، اجتماعی، کالبدی، اجرایی و زیست محیطی، 23 فضای گمشده در نمونه ی موردی را میتوان به پنج گونه تقسیم بندی نمود که عبارتند از: فضای توسعه نیافته، پارکینگ رو باز، فضای فاقد عملکرد، فضای باقیمانده از توسعه و فضای رها شده در حاشیه ی خیابان.
نتیجه گیری: بر اساس رویکرد پژوهش، به منظور احیا خیابان باید 8 اصل شامل: اصل محصوریت و پیوستگی نما/ هماهنگی فرم و عملکرد/ تنوع و گوناگونی/ زمینهگرایی/ سازگاری/ مردم محوری/ ایستایی و پویایی/ دیالکتیک فضای بیرونی و درونی، مورد توجه قرار گیرد.
بررسی شاخص PMV در آسایش حرارتی فضاهای باز شهری در فصل تابستان مطالعه موردی: پیاده راه رود کنار خرمآباد لرستان
دوره 2، شماره 3، بهمن 1400، صفحه 19-41
نور محمد منجزی؛ علی اسلامی مقدم
چکیده بیان مسئله: امروزه بحث آسایش حرارتی بهعنوان یکی از عوامل مهم در کیفیت فضاهای باز شهری در کنار عوامل کالبدی مطرح شده است. اصولاً شهروندان، تمایل به حضور در فضاهایی دارند که در آنجا احساس آسایش حرارتی داشته باشند. به دلیل تأثیر پارامترهای گوناگون در فضاهای باز شهری که بر روی آسایش حرارتی کاربران تأثیرگذارند و کمبود مبانی مدون در این زمینه، خلق چنین فضایی در یک محدوده شهری، با دشواریهایی در تشخیص و تأمین نیازهای حرارتی برای طراحان شهر گردیده است.
یافتهها: مطالعات نشان داد که در فضاهای باز محیط شهری به دلیل تأثیر عوامل مختلف نمیتوان به شرایط مطلق آسایش حرارتی در تمام طول روز دستیافت؛ بلکه انتظار میرود شرایط آسایش حرارتی برای ساعات مشخصی فراهم شود. برای بهبود آسایش حرارتی در فضاهای باز شهری عناصری همچون، پوشش گیاهی، آب، جهتگیری مناسب، نوع مصالح، رنگ، نرخ فعالیت و نرخ پوشش اهمیت مییابند. بدیهی است با بهکارگیری این عوامل و رعایت زمان حضور در فضای باز پیادهراه رودکنار، آسایش حرارتی در آن مهیا شود.
روش: پژوهش ازنظر هدف کاربردی- توسعهای است؛ و بر اساس روش تحلیلی است. در این روش جهت بررسی خرد اقلیم مورد نظر از تکنیک شبیهسازی با نرم افزا (Envi met) بهعنوان یکی از کاملترین نرمافزارهای شبیهسازی در حوزه خرداقلیمهای شهری، استفاده شده است و مقادیر شاخص آسایش حرارتیPMV (پیشبینی متوسط آرا) به کمک شبیهسازی در نقاط مختلف مسیر پیادهراه طراحی شده که شرایط و موقعیتهای متفاوتی دارند، محاسبه شده و تغییرات دو عامل دما و تابش و تأثیر آن بر آسایش حرارتی رودکنار خرمآباد لرستان در فصل تابستان، مورد بررسی قرار گرفته است.
نتیجهگیری: نهایتاً مشخص شد که عواملی نظیر انتخاب جهت مسیر حرکت، ساعت پیادهروی، عرض پیادهراه، وجود درختان و پوشش گیاهی، سایه و آب، همچنین برخی ویژگیهای کاربران نظیر نرخ متابولیک و فعالیت، نرخ پوشش در میزان آسایش حرارتی در این فصل از سال تأثیرگذار بوده است.
تحلیل تأثیر تمایز مکانی بر میزان ارزشهای مشترک بین شهروندان(مطالعه موردی: محلات منتخب اهواز)
دوره 2، شماره 3، بهمن 1400، صفحه 59-70
منصور رامزی؛ منصور یگانه؛ محمدرضا بمانیان
چکیده بیان مسئله: ارزشهای مشترک بین ساکنین و شهروندان یک محله از اهمیت بسزایی در داشتن یک ذهنیت جمعی و مشترک برخوردار است. بوجود آمدن ارزشهای مشترک در محله به عوامل متعددی بستگی دارد. یکی از کیفیتها و مفاهیمی که بر این ارزشهای مشترک تأثیر زیادی دارد، تمایز مکانی محله است. هدف این مقاله بررسی تأثیر میزان تمایز مکانی محله ها بر میزان شکل گیری ارزشهای مشترک بین شهروندان است.
روش ها: این پژوهش با استفاده از پیمایش و بر اساس مطالعات میدانی در محله شهر اهواز و بر اساس نظرات 663 نفر از ساکنان محلات منتخب انجام گرفته است.
یافتهها: بسیاری از مسائل شهر و آسیبها ناشی از نداشتن ارزشهای مشترک و ذهنیت جمعی و فهم جمعی مشترک است. محله هایی که دارای ویژگی منحصربهفرد، تشخص ویژه و تمایز مکانی متفاوت هستند، میتوانند تأمینکننده خیلی از کیفیتها باشند. ارزشهای مشترک منجر به درک و فهم مشترک از محله شده، تجارب جمعی و مشترک را ارتقا داده و در نتیجه بر کیفیت زیست محله ای و کیفیت زیست شهری اضافه میکند.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان میدهد که تمایز مکانی محله ها به میزان بسیار معنی داری منجر به شکل گیری و ارتقاء میزان ارزشهای مشترک و جمعی بین شهروندان میگردد؛ و تمایز سیمای کالبدی و تشخص محله در این بین از مهمترین عوامل به شمار می آیند.
تاثیر عوامل کالبدی-ادراکی بر حس مکان فضاهای شهری با استفاده از رگرسیون رتبه ای (نمونه موردی: پیاده روی خیابان آیت الله کاشانی تهران)
دوره 2، شماره 2، شهریور 1400، صفحه 7-19
اکبر محمدی
چکیده حس مکان بعنوان یکی از مفاهیم جدید در حوزه طراحی شهری می باشد که نقش مهمی در ایجاد پایداری جوامع شهری و کیفیت فضاهای شهری دارد. عوامل زیادی در ایجاد این حس موثر هستند که یکی از مهمترین این عوامل ویژگیهای کالبدی فضاهای شهری است. این ویژگیها با تاثیر بر ادراک انسانها می تواند حس مکان را تحت تاثیر قرار دهد که البته در این میان نقش ویژگیهای فردی و اجتماعی فرد را نباید نادیده گرفت. این تحقیق بدنبال بررسی رابطه میان ویژگیهای کالبدی-ادراکی و همچنین ویژگیهای فردی-اجتماعی بعنوان متغیرهای مداخله می باشد. به همین منظور یک فضای شهری (پیاده رو خیابان آیت الله کاشانی) بعنوان نمونه، مورد مطالعه قرار گرفت. روش های مورد استفاده با توجه به نوع داده ها ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون رتبه ای بود. نتایج بدست آمده از تحقیق بیانگر نقش بالای عواملی مثل اصالت معنی و آسایش بصری و... می باشد. بطور کلی همه متغیرهای مورد مطالعه (کالبدی-ادراکی) نقش مثبت و معناداری را با حس مکان داشته اند. از بین ویژگیهای فردی- اجتماعی، بیشترین نقش در ایجاد حس مکان را عواملی مثل سن، جنس و سواد داشته اند. بنابراین می توان گفت که با افزایش سن و افزایش سطح سواد، حس مکان افزایش یافته است و همچنین میزان حس مکان در بین زنان بیشتر از مردان می باشد. البته همانطور که در مدل مفهومی تحقیق اشاره گردید این تاثیر گذاری غیر مستقیم بوده و از طریق تاثیر پذیری ادراک از این عوامل می باشد. مدل رگرسیونی ارائه شده به خوبی نقش عوامل مختلف را
طراحی شهری بایوفیلیک برای ارتقاء کیفیت محیط با رویکرد ادراک محیطی (مطالعه تطبیقی شهر اسلو و رامسر)
دوره 2، شماره 2، شهریور 1400، صفحه 21-34
پریسا صامتی؛ محمد رضا فرزاد بهتاش
چکیده امروزه با افزایش جمعیت و رشد بیرویه شهرها و پیشرفت فناوری و متعاقب آن تخریب محیط زیست، شرایط زندگی بسیاری از موجودات زنده دشوار شده است که باعث دور شدن انسان از طبیعت و عدم آسایش و آرامش شده است؛ طراحی بایوفیلیک با تسهیل و ارتقای کیفیت ارتباط انسان با طبیعت اطراف خود، با به کارگیری استراتژیهای جهانی طراحی پایدار سعی بر کنترل تخریب محیط زیست دارد تا محیطهایی با شرایط اجتماعی و فرهنگی ارتقاء یافته، همراه با ایجاد قدرت درک و پردازش و بهرهگیری از تجارب گذشته خلق نماید تا درنهایت کیفیت زندگی شهری بهبود یابد. پروفسور بیتلی در پژوهشهای گسترده خود، شهر اسلو را شهری ایدهآل برای شهرسازی بایوفیلیک معرفی کردهاند. به همین منظور در این تحقیق با مد نظر قرار دادن این شهر به عنوان الگو و تطبیق این شهر با بلوار معلم در شهر رامسر به منظور ارتقای وضعیت بلوار به لحاظ شهرسازی بایوفیلیک صورت گرفته است. مقاله حاضر سعی دارد مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و سنجشها بصورت کیفی بررسی کند و با بیان توصیف، تحلیل و تفسیر مطالب راهکار های مؤثر بر ارتقاءکیفیت محیط با رویکرد ادراک محیطی در طراحی شهری بایوفیلیک ارائه دهد.
نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، بلوار معلم در شهر رامسر پتانسل رسیدن به طراحی شهری بایوفیلیک را بر اساس مطالعه تطبیقی با شهر اسلو دارا می باشد و با به کارگیری مؤلفه های ادراک محیطی و طراحی بایوفیلیک، پیشنهاد طرح هایی برای ارتقاء کیفیت محیط شهروندان و بازدیدکنندگان را فراهم ساخت.
بررسی نقش مولفههای سرزندگی پارکهای شهری بر احساس تعلق محله ای (نمونه موردی: پارک شهدای هادی آباد قزوین )
دوره 2، شماره 2، شهریور 1400، صفحه 35-48
سکینه معروفی؛ احسان مهدی پور
چکیده پارکها می تواند در ایجاد و تقویت احساس تعلق محله ای نقش مهمی داشته باشند. هدف از این پژوهش تعیین تاثیر مولفه های سرزندگی پارکهای شهری بر احساس تعلق محله ای بود. این پژوهش برای مشخص شدن همبستگی بین مولفه های سرزندگی پارکهای شهری و احساس تعلق محله ای در بین ساکنین محله هادی آباد شهر قزوین انجام شد. همچنین نمونه آماری تحقیق به وسیله فرمول کوکران با خطای 5% و سطح اطمینان۹۵ % محاسبه گردید که حجم نمونه ۳50 به دست آمد و از تعداد ۳50 پرسشنامه که بطور تصادفی میان اهالی محل و مراجعه کنندگان به پارک هادی آباد توزیع شده 306 پرسشنامه دریافت شد. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه با 36 گزینه و 8 مولفه استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss با روش آماری همبستگی اسپیرمن و رگرسیون استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که همبستگی میان مولفههای سرزندگی پارک با احساس تعلق محله ای در سطح 0.1 معنی دار بوده و مولفههای سرزندگی پارک در زمینه های کالبدی، عملکردی، اجتماعی و زیست محیطی به ترتیب با 0.541 ، 0.480 ، 0.4620و 0.398 بیشترین تاثیر را بر با احساس تعلق محله ای داشتند. با توجه به نقش مولفه های سرزندگی پارکهای شهری و میزان تاثیرگذاری هر یک از آنها بر ایجاد و تقویت احساس تعلق محله ای و تلاش برای حفظ آنها در محله های شهری بویژه محله مورد مطالعه باعث بالا رفتن کیفیت محیطی و توسعه اجتماعی و کالبدی محدوده مورد مطالعه خواهد شد.
بازنگری معیارهای مطلوبیت خیابانهای شهری تهران از دیدگاه شهروندان (مطالعه موردی: خیابان ولیعصرعج)
دوره 2، شماره 1، مرداد 1400، صفحه 61-76
فرهاد منصوری؛ محمدرضا بمانیان
چکیده موضوع این مقاله، مطالعه عوامل و معیارهای مطلوبیت خیابان شهری و توقعات موردنظر شهروندان از آناست. مسئله تحقیق ناظر به عدم شناخت دقیق مولفههای مطلوبیت خیابان شهری در سکانسهای مختلف آناست. گزاره نظری پژوهش ایناست که وجود کیفیت در مولفههای کالبدی، فضایی، معنایی-نمادین و فعالیتی- اجتماعی منجر به ایجاد سرزندگی، خاطرهانگیزی، ایمنی و انعطافپذیری بهعنوان ابعاد توقعات شهروندان از خیابان شهری میشوند. روش تحقیق مقاله شامل روشهای توصیفی تحلیلی و پیمایش میباشد. شیوه گردآوری داده ها مصاحبه با ابزار پرسشنامه باز و نیمه ساختار یافته است. جامعه آماری شهروندان سه سکانس از خیابان ولیعصرعج میباشد.
نتایج تحقیق نشان دهنده این است که سرزندگی، خاطره انگیزی نقش بسزایی در برآورده شدن توقعات شهروندان از خیابان شهری دارند. دو بعد انعطاف پذیری و ایمنی نقش کمتری از این دو بعد دیگر دارند. نزدیک بودن میزان اهمیت چهار مولفه منجر به مطلوبیت بیشتر میشود. برای مطلوبیت خیابان شهری، نقش مولفههای کالبدی، فضایی، معنایی و فعالیتی با توجه به ماهیت سکانس خیابان بسیار متفاوت است ولی موثربودن هر چهار مولفه در ایجاد مطلوبیت و ساختن شخصیت منحصر بفرد خیابان بسیار حائز اهمیت است. مولفههای کالبدی و فضایی به سرزندگی و ایمنی بیشتر و مولفههای معنایی و فعالیتی به خاطرهانگیزی و انعطافپذیری بیشتر منجر میشوند.
ارزیابی حس مکان در معماری بازار تهران (محدوده مورد مطالعه: خیابان پانزده خرداد)
دوره 2، شماره 4، فروردین 1400، صفحه 1-19
مبینا زنگنه؛ شیوا یعقوبی؛ علی عسگری
چکیده بیان مسئله: بازارها یکی از مهمترین فضاها در کالبد شهرها محسوب میشوند و علاوه بر جلوههای بصری دارای ویژگیهای محسوس دیگری نیز هستند که میتوانند با تحریک حواس مخاطب، منشأ برانگیختگی احساسات گردند و بهعنوان کانون هویتبخش شهرها در شکلگیری حس تعلق به مکان مؤثر باشند؛ در این میان بازار تاریخی تهران با ویژگیهای منحصربهفرد از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است که از دیرباز دارای محوری پویا، سرزنده و کیفیتهای فضایی و نسبتاً پاسخگو به نیازها و حواس مختلف افراد بوده است.
هدف: این مقاله شناسایی شاخصههایی است که میزان وجود هویت و حس مکان در بازار تهران را مورد بررسی قرار میدهد.
روش: این مقاله با روش همبستگی به تحلیل مشاهدات منفعل اولیه به کمک نقشهبرداری رفتاری در گام نخست و در گام دوم با مصاحبه و سنجش وابستگی متغیرها به کمک طیف هفت گزینهای لیکرت پرداخته است.
یافته و نتایج: شناخت کیفی ابعاد حسی فضا در این تحقیق مشخص کرد که منظر بصری بیشترین نقش را در ادراک محیط داشته و به همراه مناظر بساوایی در طول روز تقریباً ثابت میباشند. از سوی دیگر منظر صوتی و منظر شیمیایی بهعنوان دو محرک تأثیرگذار در غنای حسی محیط مطرح هستند که نسبت به سایر محرکهای محیطی تغییرات بیشتری در طول روز دارند. همچنین وجود ابنیه تاریخی بهرغم علاقهمندی افراد، بهخودیخود موجب تقویت حس مکان نمیگردند، و توجه به مؤلفههای هویت مکانی و میزان تأثیرگذاری هریک بر حس تعلق به مکان در بازار ضمن ارتقای کیفیت بازار، موجبات تداوم حیات و ماندگاری این میراث ارزشمند معماری میشود.
واکاوی سلسلهمراتب نوری ورودیهای مساجد مکتب اصفهان در ارتباط با فضاهای باز عمومی شهری
دوره 2، شماره 4، فروردین 1400، صفحه 79-106
نگار ناصری؛ محمدرضا بمانیان؛ نرمین آریننیا
چکیده اهداف: مساجد از ارکان مهم شهر ایرانی– اسلامی هستند که در ارتباط متقابل با محیط شهری قرار دارند. ورودی اولین فضایی در مساجد است که مخاطب با آن مواجه میشود. باتوجه به مفاهیم معنوی، این فضا در مخاطب آمادگی لازم جهت ورود را از طریق سلسلهمراتب فراهم میکند. سلسلهمراتب نوری از عوامل سلسلهمراتب است که در درک فضا و برانگیختن احساسات بسیار مؤثر است. نور عنصر متافیزیکی است که میتواند احساس فرد را در فضا تغییر دهد؛ بنابراین پژوهش حاضر به تبیین کمّی و مقایسه مؤلفههای روشنایی در فضای ورودی مساجد چهار ایوانی میپردازد.
روشها: در بخش نظری بامطالعه منابع علمی به تبیین متغیرهای تحقیق پرداخته شده است. سپس با شبیهسازی مساجد، شاخصهای روشنایی در ورودی مساجد در افزونه Climate Studio مورد تحلیل قرارگرفته است.
یافتهها: نتایج تحلیل دادههای حاصل از شبیهسازی نشان میدهد که ارتباط ورودی با حیاط داخلی مسجد و فضای شهری، تزئینات سردر، مصالح و بازشو مشبک از عوامل سازنده سلسلهمراتب نوری در فضای ورودی مساجد هستند که نحوهی ارتباط با فضای معماری بیشترین تأثیر را در ورود نور به این فضا دارد.
نتیجهگیری: دو بخش انفصال از فضای شهری و اتصال به فضای حیاط بیشترین میزان شدت روشنایی را دارد و تغییرات شدت روشنایی در طول مسیر با توجه به موقعیت مسجد و ویژگی تطابق چشم انسان است.
بازشناسی شاخصهای برنامهریزی و طراحی خیابان دوستدار کودک از دیدگاه کودکان (مطالعه موردی خیابان مصباح کرج)
دوره 1، شماره 3، آذر 1399، صفحه 18-32
سکینه معروفی؛ زهرا رجبی
چکیده خیابان به عنوان مهمترین فضای شهری نقش تأثیرگذاری در شکلگیری تصویر ذهنی کودکان از شهر و محل زندگی خود دارد. در این تحقیق، از روش مطالعه اسنادی و تحلیل محتوا استفاده شده است به این ترتیب که بررسی منابع موجود در ایران و جهان، نظریات اندیشمندان مطرح در این زمینه و نیز بیانیهها و بخشنامههای منتشرشده از سوی سازمانهای مرتبط جهانی (یونسکو و یونیسف) از روش مطالعه اسنادی بهره گرفته شده است. همچنین برای بازشناسی شاخصهای فوق از دیدگاه کودکان از روش تحلیل محتوا استفاده شد. برای شناسایی نیازها و تمایلات کودکان، از دانشآموزان ۱۲ تا ۱۳ ساله مدرسه دخترانه هاجر واقع در خیابان مصباح کرج خواسته شد ویژگیهای خیابان مورد نظر خود را در قالب انشاء بیان نمایند. در تعیین تعداد دانشآموزان از روش نمونهگیری نظری استفاده شد. برای بررسی دادههای متنی جمعآوری شده ابتدا مفاهیم مندرج در دادههای متنی استخراج، کدگذاری و بر اساس مطالب ارائهشده دستهبندیها انجامشد و پس از دستهبندی مجدد با بررسی دادههای متنی فراوانی کدها در هر یک از دستهها بیان گردید . در بازشناسی شاخصهای مورد نظر کودکان از طریق تحلیل محتوای دادههای متنی بیشترین فراوانی در زمینه ابعاد و شاخصهای مد نظر کودکان مربوط به بعد عینی و بصری و همچنین در میان سه شاخص مطرح در این حوزه شاخصهای مربوط غنای حسی از بیشترین اهمیت برخوردار بودهاند به این ترتیب که 28 درصد دادهها مربوط به بعد عینی و بصری بوده است. و شاخصهای غنای حسی 55 درصد فراوانی از میان شاخصهای بعد بصری و عینی را به خود اختصاص دادهاند.